۸ پاسخ

عزیزم الان تو این شرایط نابسامان جنگ همین یکی رو مدیریت کنیم هنر کردیم

فقط باید برای اولی روتین داشته باشی جای خوابش جدا کرده باشی
وقتی بچه اومد حتما روتین بچه اول رو انجام بدی
من با شکم بخیه زده از هفته دوم بعد زایمان میرفتم اتاقش مصل هر شی قصه میگفتم نازش میکردم و براش توضیح دادم که هیچی فرقی نکرده من همونجور مثل قبل دوست دارم یه عضو جدید اومده که خیلی مراقبت میخواد اگه میبرم اتاق و تختش نزدیک منه چون دائم باید شیر بخوره
ولی هر کدوم جای خودمون میخوابیم
و توی کارای بچه اگه بخواد میزارم کمک کنه
لباسشو آب بکشه .شیشه شیر بده .شیر درست کنه .پوشکش ببره بیاره
و خیلیم حساسیت نشون نمیدم که بگم آخ نکن نیا طرف داداش دست نزن اذیت نکن
نه میدونم دوسش داره و میخواد ابزار احساس کنه .یکم میاد فشاردستش میده میره گاهی میاد حرف میزنه آرومش میکنه گاهی داد میزنه
ولی هر چی بشه همش نمیگم داداش اینجور اونجور
مثلا جیغ میزنه میگم گوش خودم درد میاد نمیگم داداش اذیت میشه
یا دلرم شیر بچه میدم میگم کار دارم کارمو تموم کنم میام
کلا اسم داداش تو هرچیزی نمیارم
یا مثلا بچه خوابه نمیگم نه نرو نیا بازی نکن حرف نزن و فلان
بچه رو عادت دادم به سر و صدا

خلاصه بگم اولی نباید پاسور دومی بشه
باید تفریحاتی سرجاش باشه
من وقتی پسرم دنیا اومد دخترمو بردم کلاس بازی ثبت‌نام کردم
هم سن اجتماعی شدنش بود هم برای اینکه سرگرم باشه و چیزی یاد بگیره
عصرا هم پار سینما تاتر کودک اگه باشه با مراسمات آب بازی و کف بازی رنگ بازی که پارک میزارن میبرم
یا خونه فامیل یا دور خیابون

والا ما هم می‌خواستیم این ماه اقدام کنیم ولی فعلا همسرم میگه نه صبر کنیم ببینیم چی میشه اوضاع

والا من بچه اولم قصد داشتم حامله بشم اسفند 1399 حامله بودم خبرنداشتم حالا با شوهرن حرف زده بودم بعد عید دیگ جلو گیری نکنیم 17 فروردین حالم بدشد حامله بودم پسرم 1400
22ابان بدنیا اومد واسه دخترم هم همین طوری پسرم 8ماه داشت من حامله شدم یک ماه حامله بودم قرص ال دی میخوردم بعد حالت تهوع تست زدم دیدم حامله ام شوهرم گفت دختر بیار صاحب خونه ام گفت بیار حیف خدا داد قصد انداختنش نداشتم ولی شوکه شده بودم دست تنها بدنیا اومد پسرم 1سال 6ماه داشت خدارو شکر محتاج خانواده هامون نشدیم ولی رشت بودم دوستم خیلی بهم کمک کرد 3ماه اول دخترم رفلاکس داشت شب روزمون یکی شده بود بنده خدا دختر میبرد تا منو پیرم بخوابیم دخترم 30 اردیبهشت بدنیا آمد هوا گرم میبرد حموم میداد میاورد خدا خیرش بده مثل خواهر دورم میچرخید تا دخترم 3ماه شد راهت شدم از شب روز بیداری

منم خیلی دوست دارم یکی دیگه بیارم اما بخاطر شرایط الان فعلا منصرف شدم انشالله جنگ تموم بشه به فکرش هستم فاصله سنیشونم خوبه

به نظرم الان خوبه از لحاظ فاصله سنی
چون بیشتر بشه میخوره به مدرسه و دنگ وفنگ مدرسه و درس و مشق واینا

سخته سخته 🫠

سوال های مرتبط