این وفقط باید با عمل بهش یاد بدی وقتی جایی میره وبرمیگرده ازش چیزی نپرسین یا خودتون خونه کسی میرین برگشتین درمورد اتفاقاتی که اونجا افتاده حداقل پیش بچه حرفی نزنین شوهرتون که از سرکار میاد تند وتند درمورد اتفاق اونروز خونتون چیزی نگین الان بچه ان تشخیص نمیدن حرفایی که میشه تو خونواده زده بشه بیرون از خونه نمیشه بزرگتر که شدن خودشون تشخیص میدن
من از اول بهش گفتم یه سری چیزا راز هستش و راز خانواده ما اینکه ما میریم مشهد قرار نیست پدر بزرگا و مادر بزرگا بفهمن چون راز خانواده ای ماس بهش گفتم اونا هم راز دارن و رازاشونو به ما نمیگن خداروشکر تا اینجایی کار گوش داده و هیچ رازی رو از خانواده سه نفرمون به کسی نگفته.ولی باید مدام هی براش یادآوری کنی چون بچه ها فراموش میکنن
ولی به نظر من از بچه باید پرسید شاید وقتی خونه نبوده مثلا پارک رفته اتفاق خطرناکی واسش افتاده باید بیاد بگه دیگه من مشکلی ندارم بااینکه به کسی بره حرفمو بگه چون اگه بگم این چیزو نباید به کسی بگی دیگه نمیگه یااگه پیشش باشم چپ نگاش کنم یا بزنم اروم به پاش دیگه ادامه نمیده بقیه ام میگن چی داشت میگفت بزار بگه میگم نه این مسئله خانوادگی ماس نباید بگه خجالت نداره که بعضی وقتا باید اینجور چیزارو گفت
من بهش یاد دادم ک هیچ رازی وجود نداره اما حرفای مادر دختری وجودداره ک باید فقط اونا رو منو تو بدونیم
و هروقت با پدرش دعوام میشه میگم اینا حرفای خونست نباید به کسی بگه اونم گوش داده
من دخترم بشدت ازکوچکی حواسش بود به همه چی اصلا هیچ چیز واس کسی نگفت یکی ازویژگی خودم این بود ک وقتی بچم میرفت خونه مامانم یامادرشوهرم وقتی برمیگشت به خونه اصلا ازش سوال نمیپرسیدم الانم ک ۱۲سالشه ماشالا همه چی میدونه
سوال منم هست
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.