۱۰ پاسخ

جایی رو ول کن
اینا همش از هوش بچس
بهش بها بده بزار چیزای جدید کشف کنه
خودش از سرش می افته

واای دقیقا پسره منه جدیدا میره مایع ظرفشویی هم میاره رو فرش و سرامیک کف درست میکنه میماله ب سرش اصن ی وضعی

دختره منم همینه خدا رو شکر یکی مثله بچه من پیدا شد

همه بچه ها تو یه سنی همینطور بودن انتظار نباید داشته باشی که ابو بخوره لیوانو برات بشوره بزاره سر جاش ک

دختر منم ایجوره اب تو دهنش میکنه میریزه روکسی یا لقمه تو دهنش میریزه روکسی منم اقد خجالت میکشم بخدا😩

حالا بچه من آخر سر آبو نگه میداره تو دهنش باید همه بهش بگن قورت بده ک قورتش بده حالا اگ ۳۰ نفر هم باشیم ابو نگه میداره تا نفر ۳۰ام هم بهش بگه قورت بده بعد درجا قورتش میده🤣🤣

من خودم پسرم یه کاری کنه مناسب نباشه اجازه نمیدم کسی حرف بزنه میگم مشاورش گفته از هوشش و از این جور حرفا
واقعا هم همینه خدارو شکر گیج نیستن که
همه ام به بچم احترام میزارن

در مورد بچت اینجوری نگو سر خود یعنی چی
ماشاالله به پسرت خیلی ام باهوش و مستقله

متاسفانه پسر منم همین کارو انجام میده من خودم بدم میاد از این کار بارهاهم دعواش کردم ولی شوهرم و پدرشوهرم و مامانم خیلی طرفداریشو میکنن و همیشه براش میخنده اینم لوس میکنه خودشو اونم هی براش میخندن منم که چیزی میگم میگن بیخیال بچه باید بچگی کنه😐🤦🏻‍♀️

پسر منم 😂😂
وقتی میبینم تو دهنش آب نگه داشته دوباره که میگم بیا یکمم بخور قورت میده تا بخوره دیگه نمیدم😂

سوال های مرتبط

مامان جانا. گیشگیل🩷 مامان جانا. گیشگیل🩷 ۱ سالگی
بچه ها یک سوال
تا حالا شده ببینید کودک حین بازی با بچه های دیگه. بخاد اسباب بازیشون رو بگیره (نه اینکه بکشه یا خشونت به خرج بده. فقط دستشو دراز کنه بگیره)
اگر خیر.. که مبارکا باشه😅
اگر بله. واکنش خودتون و مادر اون کودک چی بوده؟
من خودم در حال اموزش به بچه هستم و الان بهتر شده. وقتی میخاد بره سراغ یه اسباب بازی بهش میگم یکی داره باهاش بازی میکنه و فعلا این اسباب بازی مشغوله و باید صبر کنیم بازیش تموم شه و نوبتمون بشه و ... جدیدا خیلی زود کوتاه میاد
ولی برخورد مامانای دیگه خیلی برام عجیبه و منو به فکر فرو میبره و گاهی ناراحت میشم یا شک میکنم یا گیج میشم
بعضی مامانا با روی گشاده منتظر میمونن که بچه اسباب بازی رو برگردونه و بعد ازش تشکر میکنن

ولی بعضیا زود دستشونو میارن جلوی بچه و میگن نه! دست نزن! (اشاره به دختر یا پسرشون) میگن این داره بازی میکنه دست نزن

و این برای من عجیبه.
چون نمیدونم درستش چیه! به خودم باشه میگم وارد دنیای بچه ها نشیم بزاریم باهم سوشلایز کنن و گلیم خودشونو از اب بیرون بکشن (ارتباط اجتماعی برقرار کردن؟) ولی خب ما تو جامعه زندگی میکنیم و قوانین جمعی طبق خواسته ی من چیده نشده.
مامان تپل برفی مامان تپل برفی ۱ سالگی
دیشب یکی از سخت‌ترین شب‌های بچه‌داری رو گذروندم.
چند شبه آرادو از شیر شب گرفتم و دیگه هم تابش نمی‌دم و دارم بهش یاد می‌دم خودش بخوابه. ولی دیشب… با اینکه پنج شب از شروع این روند گذشته بود، فوق‌العاده بی‌قرار بود.
هر نیم ساعت با گریه شدید بیدار می‌شد و شیر می‌خواست. وقتی می‌دید خبری از شیر نیست، خودش رو به در می‌کوبید که باز کنم و بره بیرون. وقتی منصرفش می‌کردم، آب می‌خواست و وقتی لیوان آب رو می‌دادم، روی من می‌ریخت و جیغ می‌زد.

ساعت شش صبح از شدت بی‌خوابی و خستگی دیگه نتونستم تحمل کنم و سرش داد زدم 😔😭
خدایا خیلی خسته‌ام… کاش مامانم کنارم بود که اینجور شب‌ها کمکم کنه.
ولی راه دوره و من تنها موندم. شوهرمم صبح باید می‌رفت سرکار، مجبورش کردم بره اتاق دیگه بخوابه چون بی‌خوابی براش خطرناکه؛ یه اشتباه کوچیک تو کارش می‌تونه جون آدما رو به خطر بندازه.

دست تنها بودم و خسته.
نمی‌دونم این روزا کی تموم میشه…
نمی‌دونم گریه‌های آراد از دندون بود، از دل‌درد یا چیز دیگه. فقط می‌دونم خیلی بی‌قرار بود بچم.

اینجور وقتا هول می‌کنم، نمی‌دونم باید چیکار کنم. حس می‌کنم خیلی بی‌تجربه‌م و یه مامان بد. خیلی خودمو باختم، خیلی… 😔
گاهی حتی به این فکر می‌کنم که کاش بچه نمی‌آوردم که حالا هم من و هم آراد این همه زجر بکشیم.