۳ پاسخ

پسر من یبار بعد از اینکه از شیر گرفتمش اینقد گریه کرد نمی‌خوابید گیر داده بود میخام رو دوچرخه بخوابم هی می‌خوابید بعد سرش میفتاد بیدار میشد با بدبختی خوابوندمش

تصویر

گوشی ذهنشو هوشیار میکنه هروند بدنش خستس میگن چند ساعت قبل خواب صفحه دیجیتال نبینه

اره البته اون گوشی هم بی تاثیر نبوده عزیزم
گوشی خودش بی خوابی میاره
پسر من شبو روز همینه

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد
مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
*روز سوم گرفتن شیر*
دیشب دلسا یه بار ساعت 3 از خواب بیدار شد بغلش کردم ابش دادم خورد یکم گریه کرد و خوابید
صبح ساعت 8 بیدار شد باز به گریه
که طبق روال باز بغل و اب
وقتی بیدار میشه بغلش میکنم میبرمش اشپزخونه بهش اب میدم میخوره میگم مامان میریم تو اتاق باز میخوایم بخوابیم برای شبا هم همینجوره فعلا که این روش جواب داده
خوابید و ساعت 10 بیدار شد به گریه
خوابش میومد ولی نمیدونم گرسنش بود یا چی
خیلی گریه کرد و می می،می می کرد
هر کاری کردم اروم نشد حدود 45 دقیقه به نق و گریه گذشت تا کم کم اروم شد گفتم مامان بیا صبحونه بخوریم براش صبحونه اوردم خورد دیگه سیر شد سرش گرم شد
بعد از نهارم رفتیم خونه مامانم تا 11 شبم اونجا بودیم این وسط چند بار بهونه گرفت یه بارش که خیلی دیگه داشت بی تابی میکرد بردمش تو پارکینگ مامانم اینا توپ بازی کردیم اروم شد
امشب عصاره خوریشو ندادم بهش نمیخوام به مکیدن موقع خواب عادت کنه
من دلسا را قبلا وقتی هنوز زیاد خوابش نمیومد میاوردمش تو رختخواب ولی الان میذارم حسابی خوابش بگیره و بیارمش
خلاصه که در کل پروژه ی سختیه
به شدت دلم برای شیر دادن و اینکه بیاد بهم بچسبه تنگ شده🥲
تا کی بچه بهونه میگیره؟چند روز طول میکشه تا یادش بره دیگه؟
مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
*روز دوم از شیر گرفتن*
دلسا الان دقیقا 37 ساعته که شیر نخورده
دیشب وسط شب یه بار بیدار شد یکم نق زد ابش دادم و خوابید چون کلا قبلشم تو شب زیاد بیدار نمیشد دم صبح بیدار میشد همیشه دیشبم طبق عادتش 6 صبح بیدار شد به گریه پاشدم بغلش کردم یکم راهش بردم یکم اب دادم بهش دوباره اوردمش تو رختخوابش نخواستم خوابش بپره یکم خوابش برد دوباره بیدار شد باز بغلش کردم یکم دوباره گذاشتمش تو تشکش گفتم مامان باید بخوابی گفت می می گفتم اوخه خلاصه حدودای ساعت 7.15 خوابش برد تا 10 که بیدار شد
همیشه وقتی بیدار میشه حال ندارم خودم زود از رختخواب بیام بیرون نیم ساعتی وول میخوردیم و شیر میخورد امروز صبح گفتم پاشو بریم بیرون باز گفت می می گفتم اوخه و نشونش دادم خندید ول کرد رفت بهش صبحونه دادم بعدش یه سه ساعتی بردمش پیش مامانم اونحا بهش خوش میگذره مامان بابام باهاش بازی میکنند تا عصر که رفتم دنبالش اومد چسبید بهم باز یکم بهونه گرفت بهش میوه دادم خورد پیش مامانمم که بود بهش نهار داده بود دیگه تا عصر اونحا بودیم حوصلش سر رفت پاشدیم رفتیم خونه مادر شوهرم
شوهرمم اومد اونحا دیگه تا حدودی ساعت 10 اونجا بودیم حالا این بین خیلی باهاش بازی کردم توپ بازی قایم موشک و کلی بدو بدو خواستم خسته بشه
ساعت ده اومدیم خونه باز یکم بازی کردیم کتاب براش خوندم یکم گوشی دستش گرفت چراغا را خاموش کردم گفتم باید بخوابیم ساعت 11.30 هم بهش شام دادم خورد
دیگه اوردمش اوردمش تو اتاقش یکم زدم تو کمرش خوابش برد خدا را شکر
تا ببینیم شب دوم چجوریه
در کل امروز کمتر از دیروز بهونه ی شیر خوردن گرفت