وقتی اینجا میپرسم یعنی همه ی راه ها رو رفتم به تجربه ی شما نیاز دارم
خیلی های که من از نوزادی شاهان دنبال میکنید میدونید که بچه ی سختی بوده و دائم در حال گریه و بهونه گیری بوده و البته هست😔

شاهان مدت زیادی که در طول روز بهونه گیری های الکی میکنه و شروع میکنه به گریه با جیغ زدن های زیاد 😭 و هیچ راهی نیست که فقط تایم نیم ساعت چهل و پتج دقیقه بگذره که آروم بشه ( نه حواسش و میشه پرت کرد نه چیزی آرامش میکنه)
واقعا موندم 😭
الان دیگه شبا ساعت 3تا 4 صبح بیدار میشه مثلا میگه گرسنمه با گریه و جیغ البته نه آروم هر غذایی تو یخچال هست و میگم اون فقط جیع میزنه و گریه میکنه که غذا میخوام منم میدونم فقط بهونه است و باید بزارم اون تایم بگذره
اما مگه میشه همسایه ها، خواهرش همه عاصی شدن خودم دیگه این وسط که میگرنم عود کرده مهم نیستم بقیه 😭
مثل الان 4بیدار شد با گریه و بدبختی الان با داروی خوابی که دکتر داده خوابید
ساعت 7 هم بیدار میشه 😒
من با میترا احمدی مشاور کودک هم چند جلسه صحبت کردم راهکارهاش چیزایی که خودم میدونم و کارایی نداره چیدر اخه بزارم گریه کنه وفتی بعد مدت ها هنوز براش عادی نشده با گریه پاداشی بدست نمیاره

۱۲ پاسخ

عزیزم پسر بزرگه منم بدقلق بود ولی نه به نسبت بچه ی شما تولد میرفتیم گریه تو خونه الکی گریه می کرد مخصوصا وقتی خوابش میومد یا بدخواب می شد یا مثلا می رفتیم جایی خواب بود بیدار می شد می دید دورش شلوغه شروع می کرد به گریه کردن یا اگه بیدار هم بود همه میریختن دورش نازش و می کشیدن واویلا بود
من شروع کردم براش اهنگ گذاشتن بغلش می کردم راهش می‌بردم یادمه فقط هم با اهنگ تتلو من دلم تنگه برای یه دلخوشی ساده آروم می شد هر وقت می خواست بخوابه اهنگ گنجشک لالا براش میزاشتم رو پام میزاشتم کوچیک تر که بود تو ننو میزاشتمش
تو جمع که میبردمش به اطرافیان می گفتم یکی یکی بیان طرفش کم کم درست شد

دقیقا پسر منم همین مخصوص موقع خواب بلند میشه هر یه ساعت گریه حتی اجازه نمید بغلش کنم یا بهش دست بزنم آرزوی یه خواب عمیق دارم ولی برعکس پسر شما همش میخواد بیرون خونه باشه

بچه بنده خدایی ۴ سال و ۱ ماهشه الان تازه این مدلی شده که تا مخالف نظرش کاریو انجام میدن یا میگن فلان کار رو نکن جوری گریه میکنه که انگار حسااااااابی کتک خورده
یه دفعه بهش گفتم ببین هرچقدر گریه کنی فایده ای نداره پس الکی خودتو خسته نکن منم میرم الان دخترمم میبرم اجازه نمیدم باهات بازی کنه قشنگ ساکت شد انگار اونی نبود ک داشت ضجه میزد😕

یک ساعت یا نیم ساعت حتی قبل از خواب بهش شام بده ک بیدار نشه

سلام عزیزم
مورد مشابه پسر شما رو دیدم و بنظرم تنها راهش بیشتر توی جمع رفتن هست و داشتن همبازی که مدام باهاش بازی کنه
اگ گریه کرد ببین کدوم راهکار جواب میده بغلش کنی آرومش کنی باش حرف بزنی یا بهش بگی گریه ت که تموم شد بعدباهم حرف میزنیم ببینم چی میخای و خودتو ازون محیط دور کنی
واکنشش توی محیط بیرون فقط با بازی و توی اجتماع بردن حل میشه
ببین یه پروسه سخت روبروته قبول دارم ولی فکرنکن مقطعیه
این رفتارها درونشون نهادینه میشه دیدم ک میگم
باید صبرتو زیاد کنی و حوصله کنی تا درست بشه
اگ کارگاه مادر و کودکی چیزی تو شهرتون هست ببرش حتما خیلی تاثیر داره
آب بازی و خاک بازی خیلی خوبه برای ارامش بیشتر
تو حمومتون اگ وان بچه داری چیزی داری از آب پر کن بذار بازی کنه

عزیزم. فک میکنم باید جلسات روانشناسی رو مدام بری و خسته نشی. احتمالا نیاز به بازی درمانی داره. جا نزن. برو حتما ول نکن. من میفهمم بچه سخت یعنی چی. میفهمم که بچه دو ساله آدمو میزنه یعنی چی. پسر من دورخیز میکرد میدویید میزد مارو در میرفت. انقد اینکارو میکرد. جیغ و داد گه دیگه فراوون. از بیرون و بقیه بیزار بود. فقط خونه و محیطای بسته رو دوست داشت. با کسی ارتباط نمیگرفت. با بزرگترا ارتباطش بهتر بود.
اینو بگم بزرگتر میشن بهتر میشن عاقلتر میشن. این امیدو بهت بدم. ولی من بازی درمانی نبردم بچمو خوردم به کرونا و اینا. ولی تو ببر حتی اگه شهرتون نداره شهر نزدیک ببر. مشاوره مستمر ببر. به نظر من درسته بچه سختیه ولی میشه با همین روشها تعدیلش کرد.

نمی دونم عزیزم چی بگم فک کنم همه ی راه ها رو رفتی شاید مثلا کلاس شنا یا درمان های حسی هم انجام دادی...کلا بعضی بچه ها اصطلاحا میگن بچه های سختی هستن کاری نمیشه کرد بچه ی منم مشکل شدیدی با خواب داره و چون مشکل قلبی داره نمیتونم خواب آور بدم گاهی به خودم میگم خوش به حال اونایی که یه بچه ی نرمال دارن

چند روز پسر منم همینه از تو خواب بیدار میشه بی دلیل گریه میکنه میبرتم پای یخچال میگه آب بده بش اب میدم میگه چرا تو این لیوان دادی لیوانی رو هم که میخواد میدم باز الکی گریه میکنه فک کردم پسر من تنها اینجوره انگار تو این سن همشون اینجورن

ببین گلم پسر منم تاحدودی همینه ‌.
و معلومه خیلی اذیت شدی.
اینکارارو کن ببین فرقی داره
۱.موقع جیغ و داد فقط محبت کت و بغل و بهش بگو درک میکنی ناراحته و کنازشی
۲‌.احتمالا اگه با دارو بهتر نشده.این بچه ترسیده .
ختما بالاسرش موقع خواب قران و نان و میخ بزار
۳.ما ترکا یه ایینی داریم برای گرفتن ترس .اگه شماهم دارید انجام بده یا براش دعا ترس بگیر.
چون پسر منم یبار شدید ترسیده بود وهی از خواب میپرید و جیغ میزد

نمیدونم خواهر پسر منم گاهی همینه بخدا الان تازه خوابیده از ساعت ۴ بیدار شد همش جیغ همش گریه الکی بیرونش بردم آبش دادم صورتش آب زدم لالایی خوندم شعر خوندم گوشی نشونش دادم تلوزیون روشن کردم هیییییییییچچچچچچ اثر نداشت بعد این ما بین خودمو آروم میکنم عصبانی نشم داد نزنم دستم راهی نشه کتکش بزنم
ولی تهش دلم میگیره چرا اینجوریه چرا آروم نیست چرا منم عین بقیه مامانا نیستم بخدا الان دلم گرفته مگ چ گناهی کردم 😔 کجای کارم اشتباهه

ببخشید اما هرچی نبری بدتر باید بره تا یاد بگیره از تایم کم شروع کن ببر پارک و خانه بازی

من به قران عقیده دارم شبها بزار بالا سرش
احتمالا الان گرمه تشنش میشه بهش اب بده
لباس کم تنش کن ببین وسیله یا چیز خاصی نیست تو اتاقش که حس بدی میده برش دار
روز اصلا نزار بخوابه

دکتر هم تا بخواید بردم اما از هیچ کدوم نتیجه نگرفتم اینو میگم برای پاسخ های از شما که اینچنینی هست عصرا دوساعت سه ساعت میبرم تو کوچه یا پارک که بازی کنه روزها براش وقت میزارم
این و هم بگم بشدت از اجتماع و ادما و... ترس داره یعنی اصلا مهمونی نمیرم چون به محض ورود گریه میکنه بریم
تو کوچه کسی و ببینه حتی ماشین فرار میکنه میاد کنارم
نمیدونم دوست دارم الان از شیرین زوبونی هاش لذت ببرم اما واقعا صبح تا شبم شب تا صبح هم با گریه هاش داره.....
نمیدونم واقعا باید چکار کنم
لطفا اگر میتونید راهکاری بدید بگید😢

سوال های مرتبط

مامان قلب مامان مامان قلب مامان ۲ سالگی
نمیدونم من اینجوری میشم یا همه همین طوری هستن
گاهی وقتا مثل همین امشب از اینکه تصمیم گرفتم و بچه دار شدم عین خر پشیمونم و فوش خودم میدم
از صبح بردم بیرون کلی با اتوبوس که دوست داره گشته بعدشم بهداشت بعدشم رفتیم مهدکودک خواهرم با بچه ها بازی کرده در آخرم اومدیم خونه دوباره عصر رفتیم پارک ظهر نخوابید من داشتم از خستگی بی هوش میشدم ولی نمی‌داشت بخوابم و آخرم نخوابیدم بردمش پارک موقعی اومدیم با خواست خودش رفتیم حمام و آب بازی و در آخر از خستگی ساعت نه بی هوش شدولی ساعت ده با گریه شدید بیدار شده هرچی هم بغل کردیم و گردوندیم خوب نشد تا چند دقیقه پیش اروم گرفت با برنامه کودک و طی این ساعت ها که ماهان با من بوده باباش که صبح سر کار بوده ولی عصر که رفتیم پارک برا خودش خلوت کرده بوده خونه و من نابود بودم از خستگی
ولی دریغ از یه تشکر فقط موقعی که خواب بود بالشت گذاشته که بیا استراحت کن تا خوابه و موقعی که ماهان با گریه و جیغ بیدار شده اول بغل کرد بعد دیده اروم نشده اخمش درهم و انگار ماتم گرفته ها نشسته و در آخر برج زهرمار
آخه منم مادرم خسته و نابودم با این حالت بازم دارم میگم مامان نترس و بچه رو آروم میکنم ولی انگار بچه فقط مال منه و دلیل این کج خلقیاش منم
بخدا ما مادرا هم آدمیم کم میاریم مرداد حداقل سرکار میزنم چهارتا آدم میبینن حرف میزنن و بدون بچه هستن ولی ما تا تو دستشویی هم باید این بچه دنبالمون باشه
ببخشید خیلی دلم پر بود شرمنده 😭😭
مامان حلما مامان حلما ۲ سالگی
سلام مامانا
مدتیه دخترم شدیداااا پرخاشگر شده دائم در حال زدن همه است
فحش هم میده! بی ادب بیشور
من خییییلی از این مسئله ناراحتم و خجالت میکشم خصوصا اینکه فحش میده
جلوی خانواده همسرم احساس بدی بهم دست میده
دست خودم نیست هر وقت تا حد مرگ از دستش عصبی میشم بهش میگم بی ادب
اینم یاد گرفته
چیکار کنم یادش بره؟ اصلا نمیدونم چرا میزنه!
شدیداااا لجباز هم شده بااااید همه ی کار ها رو خودش بکنه اگه ما انجام بدیم مجبورمون میکنه مثلا وسیله رو بذاریم سرجاش که خودش برداره یا مثلا جورابشو دربیارم باید جورابشو دوباره بپوشیم تا خودش دربیاره تو همه چی دخالت میکنه و بهونه میگیره
مثلا چراغ و خاموش نکن در و نبند آب نخور لباس نپوش
از در خونه هم که با زور و گریه میاد بالا میگه تو نبااااید بیای بالا من تنها برم خودم درو ببندم خودم کلید بندازم یه بالا اومدن ۲ دقیقه ای ۲۰ دقیقه زمان میبره آخرشم با جیغ و داد گریه اش تموم میشه
اعصابم نمیکشه یه سری رفتاراش شده روتین زندگیش
بچه های شما هم اینجورین؟
شما چیکار میکنید؟ همیشه کنار میاید؟ اعصابتون میکشه؟