مامانا من تقریبا دوماهه دارم ماعلین از شیر میگیزم به سختی چسب میزنم میکنه و میگه بکنش و میخوره یه خورده میماله
تلخک میزنه میگه عق و باز میخوره خلاصه هر راهی بگید رفتم باز یه ماهه کیخاد همس بماله و اروم نوکش میکنه تو دهنش میگه بغلش کنم ولی میخورع منم دیگه خسته شدم شبی بهش گفتم نه دیگه نام نام خبری نیست باید بخوبی اونم سرشو کرد تو سینم و خوابید دلم به حالش سوخت تنذ حرف زدم ولی منم خسته شدم دیگه میگم کاش یکسال و نیم گرفته بودم الان تموم شد بود راحت بخدا همسایه مون یکسال و سه ماهشه بچش دوروزه گرفت

منم دخترم رو دوسه ماهی هست از شیر گرقتم ولی تا میبینه و چشمش بهش میافته میگ مامان ممه اوخ میگم اره یکم ماساژ میده و میگنه بوسش میکنه ودست نوک ممه میکشه میگ مامان اوق
سعی کن لباسایی نپوشی ک چشمش بهش بیافته تاکم کم از سرش بیافتع

بخاطر خودشه اینجورچیزا دلت سنگ‌کن هیچی یادش نمیمونه

من پسرم یه شب اذیت شد با پودر فلفلم گرفتمش

امروز نهارش خورد پشت سرش گفت می می میخوام گفتم بیا ببخش کثیف شده
اومد خورد تلخک زده بودم هر چی از نهارش خورده بود و بالا اورد حالم بد بخدا بزور داده بودم بهش نهار رو

دقیقا منم الان دوماهه گرفتم انگار ن انگار هنوز تلخک میزنو

دختر من خیییلی وابسته. بود حدود ۱۵. روز یکسره بهانه و گریه بود بعد خوب شد

اگه انگورهست شهرتون بگیر بده بخوره

من پسرمو بیشتر از یه ماهه از شیر گرفتم ولی یادش نمیره،بچم خیلی اذیت شد🥲