۵ پاسخ

من براش لالایی میذارم ، باهاش سایه بازی میکنم ،بعد خودمو میزنم به خواب
تکون میخوره تو رختخوابش بعد خوابش میبره

یه مدت رو پا میخوابن بعد کم کم عادتش بده خودش بخوابه یدفه نه،پسرمنم شیرشو قطع کردم اینطوری بود بعد اوکی شد

سلام عزیزم من دخترم ی هفته بدجور مریض شد همش روشونه هامون بود تا آروم بشه ازاونوقت عادت کرده فقط اینجوری میخابید کمرم داغون شده بود تاپ ریلکسی براش گرفتم الان اونجا راحت میخابه بعد میذارم سرجاش

دختر منم رو پا میخوابید …اصلا به چیز دیگه عادت نده.دهن سرویس میکنن تا از سرش بیفته…یه شب تصمیم گرفتم نزاشتم هرکار کرد گریه کرد خودمو زدم به خواب …سخت بود ولی ارزش داشت الان خودش میگیره میخوابه

گهواره نداره؟

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد