رو پام خوابوندم گذاشتم رو تخت بغل مادر سر جاش
یه ساعت بعد با گریه بیدار شد
واسه اولین بار خوابوندمش رو دستم براش لالایی خوندم اول بی تابی کرد شیشه رو گذاشتم رو دستم خوابید
نفساشو گوش مبدادم
نگاهش میکردم
به عالمه بوسش کردم
داشتم کیف میکردم که جرخید سمتم دستشو انداخت تو گوشوارم ام تو خداب کشید
خییییلیییی وحشتناک بود
گوشم داشت پاره میشد
دیتشو ول نمیکرد
نمیتونستم داد بزنم
بلاخره انقدر کشید که گوشواره ام از گوشم باز شد

به ما رمانتیک بازی نیومده😁😁

شما بچه هاتونو کنار خودتون مبخوابونین؟
دختر من از روز اول رو تخت بغل مادره
الانم میخوام کم کم به اتاقش عادتش بدم

کنار خودم میخوابه خیلی دوسش دارم و دلم نمیاد جداش کنم تا دوسالگی هم بخواد بخوابه هیچ مشکلی ندارم

از جنگ به اینور دیگه تو اتاق خواب نمیریم و عادت کرده رو زمین کنار خودم بخوابه ، قبلا رو‌تخت کنار مادر میخوابید

خییییییلیییییی شبیه خالم هستی
پشمام ریخته

من تشک تخت خودمون و تشک تخت خودشو گذاشتم کنار هم رو زمین اون تشک خودش ماهم تشک خودمون🌝
منم دوس دارم جدا کنم ولی خوووودم بشدت ادم ترسویی هستم از ماورا میترسم🤣
نلینم جدا نمیکنم ، ترس دارم اذیت شه

یه رژی میزدی حداقل بسم الله رحمان رحیم

🤣🤣میگه دیگه نبینم عاشقانه بازی در میاری

عژیژی 😍
لباساش مث نی نی منه
خداحفظش کنه

من اول بخاطر کولیک بعد رفلاکس که شدید بالامیورد مجبور بودم پیش خودم بخوابونمش الانم کلا پیش خودم میخوابه از دلم نمیاد جداش کنم🥲

بغل خودم میخوابه دستم هم میزاره زیر سرش

منم پسرم از روز اول تو تخت کنار مادر خوابید
الان ۴ روز تو اتاق خودش میخوابه😓ولی عذاب وجدان دارم ک اتاقشو جدا کردم

من ک از دل نمیشم پسرمو از خودمو جدا کنم کنار خودم میخابه

عزیزم 😍😍😂

چه نازه هزارماشالله