۶ پاسخ

وای نمیری دختر🤭😂😂😂😂

😂😂

واییی 😃😃😃😃😃😍😍😃😃😃

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ای خدا ازخنده مردم جوجههههه🤣🤣🤣

وای 🥸🤣🤣🤣🤣🤣🤣

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۳ سالگی
سلام دوستان دو هفته پيش ما رفتيم پشت بوم خونمون كباب درست كنيم بعد موقع شام يهو باد شديدي گرفت جوري كه تمام وسايلو اينور اونور پرت ميكرد ، بچم اولين بار انگار همچين صحنه اي ميديد و به شدت ترسيد و گريه كرد و باباشم سريع بردش پايين ولي با اينحال ترس افتاده تو دلش كلا ار باد ميترسه حتي يه نسيم خنك، كلا دوست داشت بره رو تراس يا پشت بوم الان اصلا احازه نميده درو پنجره رو باز كنم، بردمش پارك به اصرار خودش باد كه ميزد يكم ميگفت بريم بريم خونه اصلا خيلي ناراحتم ، ديروز تو ماشين هم ميگفت شيشه رو بدين بالا چرا ماشين تكون ميخوره, خيلي ناراحتم بچم يهو ترس بدي افتاد به جونش .ديروز تو ماشين شيشه رو يكم دادم پايين گفتم نوك انگشتامونو بديم بيرون ببين چه خوبه باد ميزنه يا موهامونو بديم بيرون باد ببين نميبرتش فقط با موهامون بازي ميكنه اونم خوشحال شد و خنديد و هي عروسكشو ميداد بيرون تا اونم بازي كنه با باد خداروشكر يكم ديروز به خير گذشت ولي باز تا توي خونه پرده تكون بخوره نگاش سريع ميره سمت پنجره ، خيلي نگرانم ميترسم اين ترس روش بمونه ، چه راهي دارين كه كمكش كنم ؟
مامان آیناز مامان آیناز ۳ سالگی
خواستم از بلای بزرگی که توی این دوروز گذشته به سرمون اومد براتون بگم که درس عبرتی بشه برا بقیه مامانا
دخترم یه لیزر داشت همیشه باهاش بازی میکرد پیش نیومده بود که قوه هاشو در بیاره جلو من قوه هاشو در آورد من از دستش گرفتم اما نمیدونم چطوری یکی رو برداشته بود یا چی اما یکیشونو چند ساعت بعدش رفته بود زیر پتو که من نبینمش خورد تا اینکه خورد جیغ زد من فک گردم حتما لوزه هاش درد دارن چون گلوشو نگه داشته بود بعد خودش گفت باطری خوردم تند تند دست تو دهنش کردم هنوز باطری تو گلوش بود اما بیرون نشد که هیچ رفت داخل بچم کلی بالا آورد بعد خوب شد دیگه حالت خفگی نداشت تند تند چند نفری همه جا رو گشتیم اما باطری نبود سریع بردیمش پیش دکتر گفت سریع عکس بگیرین و ببرین یه شهر دیگه اینجا ما نمیتونیم کاری بکنیم عکسشو گرفتیم دیدیم قوه توی معدشه دیگه همون در جا بردیمش شهر دیگه اونجا همینکه مشکلمونو فهمیدن دوباره سریع عکس گرفتن گفتن اگه لازم باشه آندوسکوپی میکنیم اما خداروشکر توی مری نمونده و گرنه در عرض دو ساعت بچه دچار خفگی و سوختگی مری و ریه میشه دیگه عکسشو گرفتیم دیدیم توی روده بزرگش رسیده خلاصه گفتن باید غذاش بدین دفع بشه الان دیگه ساعت یک شب بود دخترم خیچی نخورد بجز دو تاژله و خوابید
مامان باران و بهار مامان باران و بهار ۳ سالگی