سلام دوستان دو هفته پيش ما رفتيم پشت بوم خونمون كباب درست كنيم بعد موقع شام يهو باد شديدي گرفت جوري كه تمام وسايلو اينور اونور پرت ميكرد ، بچم اولين بار انگار همچين صحنه اي ميديد و به شدت ترسيد و گريه كرد و باباشم سريع بردش پايين ولي با اينحال ترس افتاده تو دلش كلا ار باد ميترسه حتي يه نسيم خنك، كلا دوست داشت بره رو تراس يا پشت بوم الان اصلا احازه نميده درو پنجره رو باز كنم، بردمش پارك به اصرار خودش باد كه ميزد يكم ميگفت بريم بريم خونه اصلا خيلي ناراحتم ، ديروز تو ماشين هم ميگفت شيشه رو بدين بالا چرا ماشين تكون ميخوره, خيلي ناراحتم بچم يهو ترس بدي افتاد به جونش .ديروز تو ماشين شيشه رو يكم دادم پايين گفتم نوك انگشتامونو بديم بيرون ببين چه خوبه باد ميزنه يا موهامونو بديم بيرون باد ببين نميبرتش فقط با موهامون بازي ميكنه اونم خوشحال شد و خنديد و هي عروسكشو ميداد بيرون تا اونم بازي كنه با باد خداروشكر يكم ديروز به خير گذشت ولي باز تا توي خونه پرده تكون بخوره نگاش سريع ميره سمت پنجره ، خيلي نگرانم ميترسم اين ترس روش بمونه ، چه راهي دارين كه كمكش كنم ؟

۳ پاسخ

ببرش مشاوره یا اجازه بده زمان بگذره

ترسشوبگیر

خب ببر ترسشو بگیرن

سوال های مرتبط

مامان قند کوچولو🙆 مامان قند کوچولو🙆 ۳ سالگی
امروز یه اتفاق خیلی بد واسه پسرم افتاد حالم از اون موقع بده هی اون صحنه میاد جلوی چشمم و حالم دوباره بد میشه 😞😞
بردمش دسشویی بعد گلاب به روتون پیپی داشت وقتی پیپی کرد من داشتم میشستم اونجایی که پیپی ریخته بود رو بعد پسرم عادت داره هی پامیشه میره یه طرف دیگه میشینه پیپی میکنه ، امروز نذاشتم گفتم همینجا فقط پیپی کن بعدکه کارش تمام شد موقع شستوشو پاشد رفت یجا دیگه بشینه یهو پشتش خورد تو دیوار و با سر و صورت پرت شد تو سنگ دسشویی و یه صدای خیلییییی بدی داد سرش و جیغش رفت بالا و خون از دماغش شروع کرد چکه کردن جیییغ میزد و گریه میکرد پیشونیش اندازه یه گردو اومد بالا و سیاه شد
منم همون موقع که این اتفاق افتاد حالم بد شد سرم سنگین و سِر شد و از شدت ترس گلاب به روتون شروع کردم بالا آوردن و دستو پام می‌لرزید
دیگه سریع با مامانم بردیمش بیمارستان و عکس هم گرفت از سرش گفت چیزی نیست فقط اگر بالا آورد باید ببریدش اسکن بشه
خیلی استرس دارم خیلی دارم دق میکنم از این قضیه 😭😭😭😭
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۳ سالگی
سلام عشقا خوبید؟؟ روز گل پسرای گهواره مبارک تنشون سالم و لبشون خندون باشه ، شاهد موفقیتاشون باشید🥰😍
هفته پیش که پست گذاشتم چند ساعت بعدش یه تصادف وحشتناک داشتیم خودم که حسابی داغون شدم 🫠 فقط خدا آرتا رو برامون مثل گل نگهداشت خدایا شکرت 😍 من و همسرم از ناحیه کمر صدمه دیدیم سر من ضربه بدی خورد که تا دیروز درگیر دکتر بودم خداروشکر بهترم ولی دست راستم تاندومش کشیده شد و درد خیلی بدی دارم🥲 و مقصر هم ۲۰۶ بود که از سمت راست یهو با یه سرعتی پیچید جلوی ما که از دوربرگردون دور بزنه ، یه آقای مسن و بشدت عصبی بود که به همسرم میگفت بزار پسرام بیان تو رو قیمه قیمه کنن، نمیدونم تو حالت درد و خونریزی سرم یهو سرش فریاد کشیدم😐( خودم از حرکتم ناراحتم) فقط بهش گفتم اگه بچم چیزیش شده باشه زنده ت نمیزارم که ایشون ساکت شد، بعد دوتا پسراش زودتر از مامور و آمبولانس رسیدن، که پسرش کلی امد عذرخواهی کرد و با پدرشون بحث که این چه کاری بود چرا اینجوری رانندگی میکنی، به هرحال ما رفتیم بیمارستان هفته ای پر از درد و تنهایی رو گذروندیم🌹 ،ولی  عقب افتادم از برنامه ریزیام حتی نتونستم یک صفحه کتاب بخونم و تمام کلاسام عقب افتاد این هفته هم باید استراحت کنم ، آرتا رو هم نتونستم کلاس ببرم بچم هی بی تابی میکنه، قدر سلامتیتون رو بدونید خوشگلای من، همیشه شاد باشید 🥰🌹😍
مامان پرهام مامان پرهام ۳ سالگی