امروز یه اتفاق خیلی بد واسه پسرم افتاد حالم از اون موقع بده هی اون صحنه میاد جلوی چشمم و حالم دوباره بد میشه 😞😞
بردمش دسشویی بعد گلاب به روتون پیپی داشت وقتی پیپی کرد من داشتم میشستم اونجایی که پیپی ریخته بود رو بعد پسرم عادت داره هی پامیشه میره یه طرف دیگه میشینه پیپی میکنه ، امروز نذاشتم گفتم همینجا فقط پیپی کن بعدکه کارش تمام شد موقع شستوشو پاشد رفت یجا دیگه بشینه یهو پشتش خورد تو دیوار و با سر و صورت پرت شد تو سنگ دسشویی و یه صدای خیلییییی بدی داد سرش و جیغش رفت بالا و خون از دماغش شروع کرد چکه کردن جیییغ میزد و گریه میکرد پیشونیش اندازه یه گردو اومد بالا و سیاه شد
منم همون موقع که این اتفاق افتاد حالم بد شد سرم سنگین و سِر شد و از شدت ترس گلاب به روتون شروع کردم بالا آوردن و دستو پام می‌لرزید
دیگه سریع با مامانم بردیمش بیمارستان و عکس هم گرفت از سرش گفت چیزی نیست فقط اگر بالا آورد باید ببریدش اسکن بشه
خیلی استرس دارم خیلی دارم دق میکنم از این قضیه 😭😭😭😭

۲۴ پاسخ

عزیزم از این اتفاقا ممکنه برا همه پیش بیاد. فراموش کن و خودت رو مقصر ندون. چیزی نیست انشالله. الان بزرگ شده پسرت بدنش مقاومه

عزیزم 😕
برای مادر سخته که ببینه حتی ناخن بچش شکسته چه برسه به اینکه اینجوری ضربه بخوره.
خدارو شکر بخیر گذشته .

الهی درکت میکنم پسرمنم یه سالش بودازپله افتادیادم میفتادعصبی میشدم صدقه بذاربراش به خیرگذشته

انشاالله همیشه سالم وسلامت باشه پسرت.
منم امشب خیلی حالم بده.
بااین تفاوت که پسرتون ضربه خورده سرش ولی دل دخترم شکسته😭

وای چه اتفاق بدی خدا بهت کمک کنه واقعا
حالا پسر منم موقع دستشویی خیلی خم میشه دم سنگم میشینه من همش استرس دارم پاهاش خسته بشه یا حواسش نباشه با سر بیوفته تو چاله دستشویی حالا اینو که گفتی ترسم بیشتر شد باید بگم بره عقب تر بشینه دورش کنم از سنگ توالت فکر کنم بهتره

ای وای طفلی اگه استفراغ نداره و بیحال نیست و حرکاتش عادیه نگران نباش

تواصلامقصرنیستی وایشالاخداخودش نگهداربچت باشه

عزیزم چه قدر لحظات سختی رو گذروندی 🫂
ان شاالله که طوری نیست نگران نباش

عزیزم درک میکنم خدارو شکر چیز مهمی نیست من هم چند وقت پیش پسرمو بردم شهر بازی یه ثانیه از کنارش تکون نم ی‌خوردم کلی بازی کرد آخر بازی سوار این بازیا که میچرخن شد با دوتا همسن خودش همش کنارش بودم یه دفعه یه خانمی منو به حرف گرفت سه ثانیه حواسم نبود دوتا بچه بزرگتر اومدن با سرعت میچرخیدن پسرم پرت شد پایین وای نمیدونی چه حالی داشتم همش میگفتم من این همه مواظب بودم چرا اینجوری شد😓

نگران نباش .من هم با بچه هام بیرون بودیم پسرم یه بار خورد رو موزایک های بیرون یک گوپ صدا داد کله اش فک کردم شکست
یه بار دیگه هم رفت شهربازی افتاد پایین از رو اسب
فک کردم دیگه شکست
دیگه اومدیم خونه
خیلی بد بود

عزیزممممم . خودتو نارحت نکن . شکرخدا بخیر گذشت .

اااخ بگردم
حق داری جان
مادری دیگه دستپاچه میشه ادم
بهش اب عسل گلاب بده بچه ضعف کرد

وای خدای من انشالا چیزی نیست خدا بزرگه کمک می‌کنه فقط مثبت بگو خدا رو شکر گذشت

خداراشکر که عکسش مشکلی نداشته ،بازم تا فردا صبح مواظبش باش

چیزی نمیشه عزیز نگران نباش ترخدا یذره ب بینیش فشار اومده خون دماغ شده دوراز خون از ازتفاع ک نیفتاده بجه ببری سیتی عه

نگران نباش.خداهواسش به بچه هاست.فقط ازاین به بعد بیشترمراقبش باش.پسرمن چندماه پیش خورد زمین سرش خوردروی آهن خون میومدا بردمش بیمارستان بخیه کردن.خداراشکر چیز مهمی نبود

عزیزم .

اجی بهش فک نکن دیگ
یکم شربت با گلاب درست کن بخور

اصلا هم بهش فک نکن اتفاق دیگ خداروشکر ک ب خیر و خوشی کذشت
دیک ب گذشته فک نکن ب الان فک کن ک حالش خوبه

من جاریم پسرش نه ماهش بود چهار دست وپا رفت یود تو دستشوی افتاده بود تو سنگ توالت جاریم ی نیم ساعت خابش برده یود بعد با صدای جیغ اون بیدار میشه حالا ماشالا از دیوار صاف بالا و هیچش نشده

توام فک نکن اجی

چندماه پیش واسه ماهم پیش اومد با یه صحنه ی دیگه ولی پسرم بیحال شد و بالا اورد نمیتونست سرپاوایسه اونروز نمردم دیگه نمیمیرم الانم ازفکرش مو ب بدنم سیخ شد😔

ای وای الهی بمیرم
بالا نیاورده خوبه و خطر رفع شده

میدونم چی میگی چون خودم یع همچین تجربه ای داشتم الان نزدیک یک ساله میگذره ولی یادم میفته حالم بد میشه ومیگم خدایا شکرت که به خیر گذشت وهمیشه از خدا سلامتی همه ی اعضای خانوادمو میخوام واینکه هیچ اتفاق بدی نیوفته چون من پسر بزرگم پارسال محرم داشت حلیم پخش میکرد چهار تا کاسه ی بزرگ حلیم رو برد که پخش کنه پاش گیر کرد به لبه جوب همه ریخت روش صورتش با گردنش تا دوماه یکسره میبردیم دکتر ونمیتونست از خونه به خاطر آفتاب بیاد بیرون خدا خیلی بهمون رحم کرد اون لحظه منم فقط مات بودم بعدش شروع کردم جیغ زدن وبردیم بیمارستان ولی دیگه دست خودت نیست مگه از سر لج کردی که بخوای خود خوری کنی ناراحت نباش وبیشتر مواظب باش خدا خودش نگهدار بچه های هممون باشه همیشه صدقه بزار عزیزم

وای قلبم اومد تو دهنم🥺 حق داری منم اینجور مواقع نمیتونم سریع عکس العمل نشون بدم و حول می کنم خدا رو شکر به خیر گذشته

الهی عزیزم انشالله که چیزی نباشه 🥺🥺
هر روز صدقه بده دفع بلاست

وای چه صحنه ی بدی و دیدی حق داری حالت بد باشه
ولی خب اتفاقه بچه ها تا بزرگ بشن هزار تا اتفاق براشون میفته
خداروشکر که حالش خوبه و چیزی نشده

الهی بگردم
چقدر حساسی
فک نکنم اخه ضربش اونقدرام زیاد باشه اخه ارتفاعش کم بوده خب
عیب نداره خودتو مقصر ندون منم دخترم با صورت خورد ب لولای در خوش پاشید از دهنش واقعا خیلی ترسیدم و گریه کردم
و یکمم حس گناه داشتم

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۳ سالگی
سلام دوستان دو هفته پيش ما رفتيم پشت بوم خونمون كباب درست كنيم بعد موقع شام يهو باد شديدي گرفت جوري كه تمام وسايلو اينور اونور پرت ميكرد ، بچم اولين بار انگار همچين صحنه اي ميديد و به شدت ترسيد و گريه كرد و باباشم سريع بردش پايين ولي با اينحال ترس افتاده تو دلش كلا ار باد ميترسه حتي يه نسيم خنك، كلا دوست داشت بره رو تراس يا پشت بوم الان اصلا احازه نميده درو پنجره رو باز كنم، بردمش پارك به اصرار خودش باد كه ميزد يكم ميگفت بريم بريم خونه اصلا خيلي ناراحتم ، ديروز تو ماشين هم ميگفت شيشه رو بدين بالا چرا ماشين تكون ميخوره, خيلي ناراحتم بچم يهو ترس بدي افتاد به جونش .ديروز تو ماشين شيشه رو يكم دادم پايين گفتم نوك انگشتامونو بديم بيرون ببين چه خوبه باد ميزنه يا موهامونو بديم بيرون باد ببين نميبرتش فقط با موهامون بازي ميكنه اونم خوشحال شد و خنديد و هي عروسكشو ميداد بيرون تا اونم بازي كنه با باد خداروشكر يكم ديروز به خير گذشت ولي باز تا توي خونه پرده تكون بخوره نگاش سريع ميره سمت پنجره ، خيلي نگرانم ميترسم اين ترس روش بمونه ، چه راهي دارين كه كمكش كنم ؟
مامان آرتا😍🥰 مامان آرتا😍🥰 ۳ سالگی
سلام عشقا خوبید؟؟ روز گل پسرای گهواره مبارک تنشون سالم و لبشون خندون باشه ، شاهد موفقیتاشون باشید🥰😍
هفته پیش که پست گذاشتم چند ساعت بعدش یه تصادف وحشتناک داشتیم خودم که حسابی داغون شدم 🫠 فقط خدا آرتا رو برامون مثل گل نگهداشت خدایا شکرت 😍 من و همسرم از ناحیه کمر صدمه دیدیم سر من ضربه بدی خورد که تا دیروز درگیر دکتر بودم خداروشکر بهترم ولی دست راستم تاندومش کشیده شد و درد خیلی بدی دارم🥲 و مقصر هم ۲۰۶ بود که از سمت راست یهو با یه سرعتی پیچید جلوی ما که از دوربرگردون دور بزنه ، یه آقای مسن و بشدت عصبی بود که به همسرم میگفت بزار پسرام بیان تو رو قیمه قیمه کنن، نمیدونم تو حالت درد و خونریزی سرم یهو سرش فریاد کشیدم😐( خودم از حرکتم ناراحتم) فقط بهش گفتم اگه بچم چیزیش شده باشه زنده ت نمیزارم که ایشون ساکت شد، بعد دوتا پسراش زودتر از مامور و آمبولانس رسیدن، که پسرش کلی امد عذرخواهی کرد و با پدرشون بحث که این چه کاری بود چرا اینجوری رانندگی میکنی، به هرحال ما رفتیم بیمارستان هفته ای پر از درد و تنهایی رو گذروندیم🌹 ،ولی  عقب افتادم از برنامه ریزیام حتی نتونستم یک صفحه کتاب بخونم و تمام کلاسام عقب افتاد این هفته هم باید استراحت کنم ، آرتا رو هم نتونستم کلاس ببرم بچم هی بی تابی میکنه، قدر سلامتیتون رو بدونید خوشگلای من، همیشه شاد باشید 🥰🌹😍