اینجا مینویسم تا هر اتفاقی افتاد یادم بمونه
حاملگی ناخواسته ای که به سختی ادامه پیدا میکنه با هزار جور قرص و شیاف و آمپول
راستش گاهی یادم میره که چه مشکلی دارم گاهی هم مثل امروز انقد بهش فکر میکنم تا اشکم در بیاد
بزرگ بودن جفت که تو سونو آنومالی نشون داده شد همش میگم هر اتفاقی بیفته راضیم به رضای خدا. ولی کدوم مادری میتونه خودشو قانع کنه که واسه بچش اتفاقی بیفته
مامانا ازتون میخوام توی این شب ها دعا برا من یادتون نره خیلی محتاج دعام
دعا کنید به سلامتی بغلش کنم واقعا خستم ۳۰ هفته شدم ولی به اندازه ۳۰ سال گذشته😭

تصویر
۱۰ پاسخ

میرسه اون روز..نگران نباش 🥰💐

اینقدر به من محبت داشتین نمیدونم چطور جواب بدم ممنون از همگی خدا خیرتون بده❤️

ب حق امام رضا ایشلا ب سلامتی بغلش کنی نی نی کوچولوتو عزیزم 😘❤️‍🩹

ان شا الله به سلامتی بغلش کنی

انشالله به سلامتی بغلش میکنی به لطف خدا نگران نباش گلم

ان شالله بسلامتی دنیا بیاد عزیز

عزیز دلم، خیلی قوی‌ای که تا اینجا اومدی، می‌دونم خسته‌ای ولی تموم نمیشه این راه سخت... آخرش یه نور قشنگه، ان‌شاءالله بزودی بغلت بگیری کوچولوت رو ❤️
همه دعام با توئه 🌸🫶🏼

ان شاءالله سالم وسلامت دنیا بیاد وبغلش کنی عزیزم

انشاالله به حق این ماه عزیزم که هم خودت سلامت باشی هم بچتو سلامت تو بغل بگیری

عزیزم انشالله ب سلامتی ب دنیا بیاد و به آرامش برسی

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
آموزش‌های جنسی به کودکان
آموزش‌های جنسی به کودکان | تربیت جنسی کودک
وابستگی کودک به مادر
وابستگی کودک به مادر تا چه سنی طبیعی است؟

سوال های مرتبط

مامان آلبالو مامان آلبالو ۲ سالگی
چه قدر بعضی وقت ها مادری کردن سخته
چه قدر خسته ای و ولی چاره ای جز ادامه دادن نداری
دوتا بچه پشت هم به نظرم سخت ترینه
مخصوصا که بچه دوم مثل بچه من بد بخوابه همش گریه همش بغل
واقعا چرا روز به روز بدتر میشه
اولا خیلی اروم بود بچم الان که شش ماهه اس واقعا امونم و بریده
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مامان فندق مامان مامان فندق ۲ سالگی
خانوما من دخترم سرفه میکنه هر شربتی که بگید رو تو این چند روز خریدم ولی همچنان سرفه داره چه دارویی بدم که بهتر بشه برا سرفه خیلیم بد دارو میخوره
یعنی اصلا نمیخوره به زور انقد گریه میکنه تا بالا میاره
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یکی یدونه 🎀 مامان یکی یدونه 🎀 ۲ سالگی
این از شروع بارداری 😔
فک کنم مثل بارداری یاس از روز اول تا آخر زیر سرم و به راه بیمارستان باشم 😭
سونو گفت ساک تشکیل شده جنین هم داره اما هنوز ضربان نداره ولی گفت رحمت به شدت ملتهب دقیقا قصه های که برای یاس داشتم 😭😭 با توجه به دردی که داشتم گفت حتما برو بیمارستان چک شو اینجا که اومدم دو باره سونو و آزمایش که گفتن بستری باشی بهتره 😭😭😭😔😔😔
از اونجایی که یاس رو هم نتونستن بخوابونن بچمم الان کنارم 😔😔😔
تو رو خدا برام دعا کنید
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۲ سالگی
سلام خانوما
پسرم وقتی از خواب بیدار میشه اینقد گریه میکنه که کبود شه همش جیغ میزنه خودشو میزنه به اینور و اونور
هرچقدرم باهاش حرف بزنی یا بغلش کنی بدتر میکنه . گاهی وقتا تا یک ساعت گریه میکنه با جیغ انگار که چیزی خواسته بهش ندادی
میگم کاش هیچ وقت نخوابه اینقدر که عصبیم میکنه .
نمیدونم چیکارش کنم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهان کوچولو مامان ماهان کوچولو ۲ سالگی
یک سوال دارم من هنوز ماهان رو از جیش نگرفتم ولی گاهی که میخوام ببرمش تو دستشویی بشورمش مقاومت میکنه جیغ میزنه گریه میکنه خودشو بالا میگیره من عصبی میشم دعواش میکنم بعد نکنه تابخوام از مای بی‌بی بگیرم اینکارارو کنه تازه میگن تا بچه پی پی کرد دعواش نکنین زوری نبرینش دسشویی بعد که همه جارو به گوه میکشه پس چیکار کنم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان منتظر مهدی مامان منتظر مهدی ۲ سالگی
پسرم دو سال و سه ماه هست خودش دوست ندارم پوشک بپوشه وقتی هر بار که میبرم چش می‌کنه حتی ب خودش زور میاره ..ولی خودش اصلا نمیگه من چش دارم وقتایی که یادم میره و یکم دیر میشه تو شلوارش می‌کنه دو هفته بیشتر شده ولی خودش الآنم نمیگه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آرتین مامان آرتین ۲ سالگی
سلام،مامان ها پسرمن قبلا تخم مرغ میخورد مشکلی نبود البته خودش تخم مرغ دوست نداشت ولی کمش توی غذا بود مشکلی براش به وجود نمی آمد ،توی عید حلوازرده ( همدانی ها میدونن یه خوراکیه که با زرده درست میشه) خورد و خیلی دوست داشت ...چند روز پشت سرهم خورد و دلدرد و درد قفسه سینه و خس خس و صدای خروسکی پیدا کرد یه هفته ای درگیر دکتر بودیم و....حالا بردیمش تست آلرژی متوجه شدیم که به سفیده و زرده هر دو آلرژی داره،چیزهای جالب دیگه ای که متوجه شدیم اینه که الرژی به لبنیاتش خوب شده و اشتباه ما اینجا بود که کلا گوشت گوسفند میخریدیم چون فکرمیکردیم بهتره ولی پسرم دقیقا بین گوشت ها به گوشت گوسفند فقط آلرژی داره 🙈و اینکه من تقریبا هر روز هویچ و آب هویچ بهش میدادم و به اونهم آلرژی داره ،به کنجد و بادام زمینی و میگو هم آلرژی داره که چون میدونستم آلرژی زاییشون زیاده ندادیم بهش
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 💋نفس💋 مامان 💋نفس💋 ۲ سالگی
میگم‌خانوما من سه روزه شروع کردم دخترمو از پوشک گرفتم خودش که نمیگه منم یادآوری میکنم همیشه میبرمش
اما مثلا هر نیم ساعت ببرم دستشویی نمیکنه هر ۱ ساعت میبرم معمولا گاهی تو این مدت خودشو خیس میکنه اصلا هم‌نمیگه
چطوری تنطیم کنم خودشو خیس نکنه و اینکه تا کی ادامه داره خودش نمیگه 🙏🏻❤
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
مامانا اینجا هر کی بگه حامله ناخواسته هستم...همه میان میگن پیشگیری سفت سخت باید داشتی و از قبل به فکرش بودی...
حالا به نظرتون پیشگیری سفت و سخت چیه؟؟.
شوهر و من با کاندوم اصلاااا حس نداریم‌..قرص ها هم که کلی عوارض دارن و نمیتونم استفاده کنم
موند دستگاه...اونم که دکتر میگه باید اوایلش استراحت کنی که اونم شرایطم نیس
چه کنم؟؟؟!!!!
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان گلی مامان گلی ۲ سالگی
سلام.خانما طبق آزمایش تیرووید کم کار دارم در بارداری و بارداریمم ناخواسته بوده. الان به هر دکتری زنگ میزنم رفته مسافرت این هفته و من هم از بهم ریخته بودن تیروییدم میترسم. اگه دکتر غدد خوب میشناسید تو تهران معرفی کنید لطفا
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان رهام مامان رهام ۲ سالگی
سلام مامان یه سوالب هس که امخصوصا امروز خیلی ذهنمو درگیر کرده
پسر من دوسال وسه ماهشه خیلی پسر پرجنب وجوشیه ولی درعین حال مهربونه هرموقع میریم پارک یا جایی که بچه ها هستن داره بره پیش بچها و وازطریق نوازش کردن یا اینکه دستشون بگیره باهاشون ارتباط برقرار کنه ولی میبینم که مامانا وباباها زیاد ازاین کار بچم خوششون نمیاد ویه جوری گارد میگیرن و یه جور بدی نگاش میکنن ومن واقعا ناراحت میشم ازطرفی به پسرم میگم که دست به بچها نزن چون خوششون نمیاد ولی اونم بچه هس دوست داره که با بچها بازی کنه واقعا نمیدونم چیکار کنم؟بنظرتون واقعا اشکال ازبچه منه که میره سمت بچها ودستشون میگیره ونوازششون میگنه یا بقیه که نمیخوان بچه ای دست به فرزندشون بزنه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 👼🏻آیهان👼🏻 مامان 👼🏻آیهان👼🏻 ۲ سالگی
سلام مامانا خوبین
میخواستم یه چیزی بگم که حواستون جایی طبیعتی میرین جمع باشه
ما هفته پیش رفتیم تفریح با خانواده دره اشنویه که اونجا هم یه چوپون گوسفنداشو اورده بود چرا
پسر منم گیر داد به شوهرم که بره رو باید بغل بگیره چند بارم به شوهرم گفتم ول کن مریضی میگیره بچه گوش نکرد به حرفم داد بغلش
الان بعد یک هفته دیروز دیدم بدن پسرم اول سه تا جوش زد بعد چند ساعت تبدیل به حاله گرد و رنگ قرمز شود اول فکر کردم چیزی نیش زده ولی با رفتن ساعت بیشتر میشود این دایره ها تو بدنش
امروز صبح سری بردم دکتر که دکتر تشخیص داد که بیماری پوستی گال یا همون به زبون ما ترکا {قوتور} گرفته و من بد بختم شودم اینطوری درسته پماد و شربت داد که گفت خوب میشه الان بعد استفاده خیلی بهتر شوده نصبت به صبح ولی باید به مدت یک ماه این پماد ا استفاده بشه
ما خودمونم هم دام داریم ولی گاو که مریضی ندارن ولی از شانس ما از اون بره که پسرم گرفت بغلش مریضی سرایت کرد بهش
تو رو خدا رفتنی بیرون مراقب بچه هاتون باشین نزارین هر چیزی رو لمس کنن که خدایی نکرده اینجوری بشن
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان 🍓سارآی🍓 مامان 🍓سارآی🍓 ۲ سالگی
سلام خانومای گل به نیت دخترم سارآی نذر کردم سوره فلق رو هزار مرتبه بخونم ♥️✨ هر کسی که این سوره رو میتونه برای بچه ش بخونه برایدختر منم دعا کنه🤲🏻🌱 چشم بد از تمام بچه ها به دور
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان مرد کوچکم👩‍👦 مامان مرد کوچکم👩‍👦 ۲ سالگی
سلام مامانا ، امشب خدا بهم رحم کرد.
امشب میشد ۶ شب که با پسرم و جاریم رفتم هیأت ،همیشه برای مهیار کارتون میزاشتم که جایی نره بشینه کنارم، اما امشب دیدم دوست داره با بچه ها بازی و بدو بدو کنه، نشسته بودم اما یه لحظه چشم ازش برنمیداشتم ، گاهی هم که دور میشد بلند میشدم از دور مراقبش بودم ، بعد منو که می‌دید دوباره میومد سمتم. مراسم که تمام شد، هنوز همه چراغا رو روشن نکرده بودن ، ازدحام خیلی زیادی بود، یه لحظه اومدم که برم پسرم بردارم تو ازدحام گمش کردم، هرچی دور و برم می‌دیدم پیداش نمی‌کردم ، به جاریم گفتم ،مهیار گم شده اونم بیچاره ترسید و میگشت، من با این وضع بچه توی شکمم بدو بدو بگرد، رفتم بیرون هیأت و توی دسته عزاداری و اون صف شلوغ نذری و تاریکی گشتم، مرده بودم ، مثل دیوونه ها شده بودم، داد میزدم پسرم گم شده تو رو خدا چراغارو روشن کنید.
بعد یهو جاریم اومد سمتم پسرم و آورد، بغلش کردم، مهیار گریه من گربه ‌...
گفت رفته بود مهد کودک هیأت ، پسرم ترسیده بود اصن تا ۲۰ دقیقه از بغلم تکون نمی‌خورد و از ترسی که خورده بود فقط گریه میکرد، نمیتونم بگم توی اون چند دقیقه چی به سرم اومد، فقط میتونم بگم قربون امام حسین برم به حرمت این شباش بچم و بهم برگردوند...
من بمیرم برای مادری که یه خار روی پای طفل معصومش میره، وای چقدر سخته اون لحظه من مرده بودم پسرم و فقط برای چند دقیقه نداشتم...
همین الآنم که می‌نویسم گریم میگیره و می‌دونم تا مدت ها این ترس باهام
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نورا سادات مامان نورا سادات ۲ سالگی
چی فکر میکردم چی شد نورا من منو ببخش عزیزترینم سه ماه که از فکر آیندت خواب نمیرم انقد نقاب زدم که دیگه امروز یهو وقتی نورا رو برده بودم پارک اشکم جوری دراومد که به هق هق افتادم شانس آوردم دختر عموم بود باهاش درد و دل کردم هرچند می‌دونم کاردستی نبود ولی واقعا داشتم دق میکردم حس میکنم افسردگی شدید گرفتم فقط دارم مقاومت میکنم آنقدری بدم میاد از این سبک زندگیم که نگم .هم دوست دارم بمیرم هم از بی مادری نورا میترسم من سختی های زیادی کشیدم از تنهایی بالا و پایین کردن پله های دادگاه تو ۱۹سالگی تا شروع کردن زندگیم با پدر نورا از منفی صفر تازه دو سه سالی بود داشت زندگیمون بهتر میشد البته اگه اون روزهای سخت بستری نورا رو فاکتور کنم ولی این یکی بدجور داره از پا میندازتم متنفرم از این حالت مسخره که یهو مثل الان طپش قلب شدید میگیرم دلشوره و اضطراب خیلی زیاد میاد سراغم خدایا آرامش رو به زندگیم برگردون من خسته شدم از وانمود کردن😭😭😭😭
مشاهده ۳ پاسخ دیگر