۵ پاسخ

من نمیبرمش توی شلوغی و صدای زیاد اذیت میشه میترسه

اره منم رفتم اذیت کرد دیگه نرفتم
چون خواب عمیق پسر من ساعت ۹ تو سرو صدا هم نمیخابه اذیت میشد دیگه نرفتم

اولش یکم کنجکاوی کرد و دور و اطراف رو خوب نگاه کرد،،بعد شروع کرد نق زدن،،منم همش ایستاده بودم که بقیه اذیت نشن از نق زدنش دیگه برگشتیم

خب نرو اینطوری مزاحم بقیه میشی

من نرفتم تا حالا🥲

سوال های مرتبط

مامان Delarose🎀🫧 مامان Delarose🎀🫧 ۱۲ ماهگی
مامانا شما از روازای اول زایمانتون خاطره خوب دارید یا بد 🤕!!!
من خودم روز زایمانم خیلی قشنگ بود خیلی حس خوبی بود برام
جوری ک دوسدارم هر روز تجربش کنم حسی قشنگتر از اون لحظه من تو زندگیم ندیدم و همیشه دلتنگ اون روز هسم 🫧🤍
ولی….. فردای اون روزی ک اومدم خونه..
امان از آدمایی ک هیچ درکی هیچ فهمی هیچ شعوری ندارن…
یادمه وقتی اومدم خونه اطرافیان ک عیادت میومدن از دخترم ایراد میگرفتن ک وای چرا بچه اینقد ریز و لاغره وای تیره پوستش
برای منی ک اولین باااره مادر شدم اولین تجربه زندگیمو خراب کردن قشنگترین حس مادرانمو ازم گرفتن منی ک شب و روزم شده بود گریه بعد از رفتنشون حتی دلم نمیخواس ب بچم نگاه کنم
یادمه یکی از آشنای شوهرم ک مثلا تحصیل کرده بود میگف
وای نگاه کن چرا اینقد درازه ،پاهاش دختر بچه بزرگ بشه سایز کفش براش چی
بعد این حرف دیگ بغضمو جلوی مامانم شکوندم زدم زیر گریه ب هق هق اوفتادم مامانم همینجوری با من گریه میکرد میگف نمیبخشم این آدم و ک اینجوری دل بچمو شکوند ک اولین بااره مادر شده
من تا اونجا رسیدم ک ب مامانم میگفتم ب شوهرم میگفتم بچه رو از خونم ببرین من نمیخوامش دیگ 🥲