کاش یکی از اعضای خانوادم نزدیکم بود بچمو نگه میداشت
آهنگ گوش میدادگفتم بیارگوشی رو بده زنگ بزنم ب بیبی جان.اومد جلوم نشست گفت تو بباف خودم زنگ میزنم میگم بیاخونه ما من برم براش چایی بزارم بیادخونمون باهاش بازی کنم. زنگشوزد صحبتشو کرد اینجاخابید میگه کنارمامانم بخابم اینجاهواگرم نیس پُرزی نمیشم

عزیزم
هم دردیم
منم از خانوادم دورم
خیلی دلم برا بچم می‌سوزه

ماشاءالله خدا حفظش کنه چه قشنگ خوابش برده ....خوابش سبک نیس وقتی میاری پایین بلند نشه

منم تو شهر غریبم از اعضای خونوادم کسی نیس کنارم 🥺 دخترمو میندازم پاهام پسرمم کنارم دراز میکشه خوابش میگیره 🥺این محرم جایی نتونستم در بیام دوتاشو نمیتونم ببرم چون بچن کسی هم نیس ببره

یه زمانی مامان منم قالی میبافت ما هم همراهیش میکردیم البته من از رو نقشه بلد نیستم فقط بلدم گره بزنم همین

ای جانم
چه خوب باتلفن صحبت میکنه ماشاالله
پسر من خوب حرف میزنه ولی تلفنی دوست نداره با هیچکی حرف بزنه