۱۸ پاسخ

مادرشوهر منم منو خیلی دوست داره بااینکه جاریم دختر خواهرشه ولی اخلاق رفتار منو بیشتر دوست داره خوبی از خوده آدمه خواهر وقتی خودت خوب باشی همه باهات خوبن

سلام خدا حفظش کنه برات باهاش مثل دخترش باش من حسرت همچنین چیزی ب دلم مونده 🥺خوشحال شدم اینو دیدم برات 😍

خداحفظش کنه گلم

قدرشو بدون و همیشه احترامشو بزار
دستش طلا
کمتر کسی هست خوب باشه با عروس

قدرشوبدون

فک کن اصلا نمیگن غذا درست کردیم بیا اگر نرم گله میکنن 😯

خانواده شوهر منم خوبن اما مادر شوهر من ب شدت تنبله پدر شوهرم سرکار نمیره کارهای زنش میکنه اکثرا ظرف بشوره مهمون داشته باشن غذا درست میکنه چون آشگز بوده من حامله بودم هیچی درست نکردن برام من تو کل بارداریم یک ماه شهرستان نزدیکشون بودم اصلا مهمون دعوت نمیکنن ی آدمهای عجیب و خوبین

مامان منم با عروسش مثل مادرشوهر شما بود ولی اون قدر ندونست پنج سال از هر لحاظ باهاش راه اومد ولی آخرش از خونشون که میخواست در بیاد یه شر بزرگی انداخت در اومد این شد دیگه میگه دیگه به عروس دیگه مثل دخترم رفتار نمیکنم چون قدر نمی‌دونن آخرش آدم بد میشه ، تا میتونی به مادر شوهرت احترام بزار و قدر شو بدون

مادرشوهر منم همینه خواهرم باردار بود هر هفته هر غذای داشت میداد برای آبجیم می‌بردم خودمم تو کل بارداری همش غذا درست میکرد میداد شوهرم می‌آورد برامون

قدرش بدون

شانس اوردی عزیزم

حتما خودت هم خیلی خوبی

خداروشکر خدا خیرش بده

خدا حفظش کنه

جاری هم داری

ای جان نوووش جوونتون چه مادر شوهر مهربونی🥹
جالب اینه آش رشته پختم یه پیاله واسه خودم کشیدم بخورم اومدم تو گوشی تایپیک شما رو دیدم🥰😊

خداروشکر عزیزم شماهم براش مثل دخترش باش.ایشالا همیشه سلامت باشن

خدا حفظش کنه . اصالتا کجاییه؟

سوال های مرتبط

مامان دوتا فنچ🩷🩵 مامان دوتا فنچ🩷🩵 ۲ سالگی
دوستم سی سالشه ده ساله ازدواج کرده و خیلی دنبال دوا درمون بود ولی نمیتونست صاحب بچه شه حتی بهزیستی هم رفت ولی چون شوهرش یه شب بخاطر چک بازداشتگاه بوده دیگه بهشون ندادن خلاصه میره دکتر میگه وزنت خیلی بالاست باید اسلیو کنی اینم پارسال اسلیو میکنه تا امروز اومد اینجا گفت محدثه چند روزه خیلی حالم داغونه گفتم چرا چیشده گفت که ی مدته خیلی تهوع دارم منم گفتم زنگ بزن به دکترت بهش بگو شاید معده ته مشکلی داره خلاصه زنگ زد و توضیح داد ک دکترش گف خارجه و دوهفته دیک میاد بهشم گفت ک احتمالا حلقه افتاده تو شکمش و باعث تهوعش شده ولی من شک کردم بهش گفتم بیا بریم سونو تا دوهفته دیگ داغون میشی دیگه خلاصه باهم رفتیم سونو. سونو داد گفت حامله ای ینی دوستم هنگ بود گفت مگ میشه منکه پریود میشدم که دکتر سونو گفت اره میشه دیگه به دکتر گف چندوقتمه ک گفت چهارماهت تموم شده و بچه ات پسره اینم زنگ زد شوهرش گفت حامله ام شوهرش غش کرده از خوشحالی 🤣🤣 خدا به همه منتظرا بجه سالم و صالح بده خیلی خوشحالم برای دوستم داشت دیگه ناامید میشد حالا بهشم گفتم هرچی ویار داشتی بهم بگو درست کنم برات ک گفت باشه
مامان روشا۳ساله وآرشا مامان روشا۳ساله وآرشا ۳ ماهگی
امروز رفتم بهداشت برای چکاپ گفت درازبکش تا صدای قلبشو گوش بدیم از اونجاییکه سونوی ان تی نشد برم توی تعطیلات عید افتاده بود بعد از اولین سونو هموز نرفته بودم و کلی خوشحال شدم که حداقل صدای قلبشو گوش میدم دراز کشیدم خیلی اینور اونور کرد دستگاهو اما صدایی شنیده نمیشد وااای منو میگی دیگه داشتم رد میدادم میخواستم بدوئم برم سنو هزارتا فکر به سرم زد اشکم داشت درمیومد خود ماما هم مضطرب شده بود ولی بروز نمیداد تا آخرسر انقدر تو دلم صلوات فرستادم و التماس خدا کردم تا ی چیزی بالای شکمم سمت راست انگار تق تق در زد گفتم وای اینجاست اینجاست گفت آره دیدمش خلاصه که دستگاهو گذاشت صدای قلب کوچولوش اومد... ولی خیلی بالای شکمم بود تقریبا میشه گفت زیر سینه سمت راستم ی کوچولو پایین تر 😁 نمیدونم چرا رفته اونجا ماما هم گفت ۲۰ هفته به بعد باید میرفت چرا الان رفته🤣
خلاصه که لحظات سخت و سنگینی بود یاد مادرایی میفتم که اینجا میخونم میگن سقط کردن و فلان هفته قلب بچه دیگه نزده و اینا واقعا امیدوارم هیچوقت هیچ مامانی دیگه چنین چیزیو تجربه نکنه واقعاامروز در حد چند دقیقه مردم و زنده شدم
بمونه یادگار از خاطره مراقبت ۱۶ هفتگی