۲۲ پاسخ

من زایمان کردم ی زنه ام اونجا بود وزن بچش ۴و۸۰۰ بود بچس بستری بود نوار قلب گرفتن و اینا شکر خدا سالم بود فقط ۷ ۸ روز تحت نظر بود

پسر عموی من ۳۴ هفته بدنیا اومد، بخاطر دیابت بارداری مادر وزنش ۴ کیلو بود ، دو هفته با لوله بهش شیر میدادن، حتی توان نداشت پستونک رو دهنش بگیره، بعد از یک ماه مرخص شد، خداروشکر الان از پسر منم تپل تر و سرحال تره

انشالله به حق همین شبای عزیز زودی برمیگرده پیشت صحیح و سلامت بغلش میگیری عزیزم

امیدت به خدا باشه عزیزدلم خدا خودش برات نگهش داره

عزیزم منم پسرم به دنیا اومد تند تند نفس می‌کشید مستقیم رفت ان ای سی یو.پسر من ۱۱روز بستری بود.خوب میشه گلم نگران نباش.خیلی سخته من درکت میکنم .منم این روزا رو گذروندم.انشالله به زودی زود بیاد خونه
فقط اومد خونه حواست باشه همیشه یه پنجره باز بذاری هوا توی اتاق در جریان باشه

الهی به خق امام رضا هرچی زودتر بچت خوب بشه بیاد بقلت عزیزم تو باید قوی باشی غذا بخور خودتو تقویت کن اون بچه بهت نیاز داره شیر می‌خواد شیری که استرس داره اون بچه بخوره اصلا خوب نیست بخدا
خودتو جمع کن خواهر گلم انشالله که سالم سلامت باشید 🙏🏻🙏🏻

الهی بگردم دعات میکنم

الهی به حق همین روزا زودتر خوب بشه و بیاد تو بغلت تو خونه

ان شاءالله خوب میشه و این دوران سخت هم میگذره
فقط قوی باش عزیزم بفکر خودتم باش اینجوری زانوی غم بغل بگیری کاری رو حل نمیکنه فقط حال خودت خراب میشه و بخیتم خوب جوش نمیخوره و کم حال میشی
به خودت خوب برس مثبت فکر کن خوب بخور
موقعی که بچت ترخیص شد سرحال و سرزنده باشی و بتونی به نی نی نازت رسیدگی کنی

خودت پیشش باشه و همش بهش سر بزنی و باهاش صحبت کنی خیلی بهتر

سلام خوبی چرا نمیری پیش بچت بمونی انشاالله حالش زودتر خوب بشه ولی بهتره مادر بالاسربچه باشه بهتره چون زود خوب میشه

درکت میکنم من بخاطر نارس بودنش بستری بود دنیام جهنم بود همش گریه ناراحت نباش ایشالله نینی شمام زودتر خوب شه برگرده خونه

الان ماشاالله ۱۰سالشه

برات دعا میکنم عزیزم انشالله زود حالش خوب بشه بیاد خونه

نگران نباش عزیزم وزنش خوبه همه چیش خوبه خوب میشه من دخترم با وزن پایین استفراغ شدید داشته ۴روز بستری بود ولی من از بیمارستان تکون نخوردم توی اتاق مادران موندم برام غذا میاوردن

چقدر قلبم درد اومد
الهی که بحق این شبها هرچه زودتر خدا بچتو شفا بده و بیاد بغلت عزیزم

عزیزم
غضه نخور
خدا بزرگه
گر نگهدار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
دختر خاله من ۳۲هفته به دنیا اومد
۷۰۰گرم بود فقط
۴۰روز تو ان آی سیو بود
بنده خدا خالم خیلی اذیت شد
ولی خب مقدر بود بچه بمونه و خالش خوب بشه
الان دخترش راهنمایی میخونه
هر وقت میبینیمش میگیم تو چه جور زنده موندی،خدا میدونه
نگران نباش
خدا بخواد ،میشه

نگران نباش عزیزم انشاءالله به حق این روزها زودتر حالش خوب میشه میاد تو بغلت ، سخته شرایطی که میگذرونی ولی توکلت به خدا باشه

عزیزم انشا... به حق این روزهای عزیز هر چه زودتر بچه‌ت خوب بشه بیاریش خونه نگران نباش خدا خودش نگهدارشه

عزیزم انشالله بحق حضرت علی اصغر هرچی زودتر خوب میشه کامل و میاریش خونه گلم و دلت آروم بگیره ...

ان شاء الله زود حالش خوب میشه...نگران نباش بسپارش به صاحب این روزها

بخاطر وزن بالا؟
چند هفته بود و چند کیلو
انشاالله زودتر بیاد بغلت بحق این روزای عزیز

سوال های مرتبط

مامان هامین 👶💙 مامان هامین 👶💙 ۱ ماهگی
سلام مامانهای عزیز منم اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم🥰


*پارت اول*


زایمان من سزارین بود، تاریخ قطعی که دکترم بهم داده بود ۱۷ خرداد بود که ۳۷ و ۶ روز میشدم.

هفته اخر که برای ویزیت آخر رفته بودم گفت نوار قلب بچه زیاد خوب نیست و حرکتشم کمتر شده بود خلاصه بهم گفت باید این هفته بازم نوار قلب بدم..

نوار قلب بعدی رو دعا دعا کردم که خوب باشه چون نمیخواستم زودتر بدنیا بیاد و خدای نکرده مشکلی داشته باشه..

خلاصه نوار قلب بعدی رو که دادم دیگه دکتر گفت نباید زیاد بمونه پس‌فردا بهت وقت عمل و نامه میدم صبح برو بیمارستان...🥲🥲
منم استرس یهو گرفتم چون امادگیشو نداشتم زودتر بشه اومدم خونه سریع وسایل هارو گذاشتم دم دست که چیزی شد سریع بریم بیمارستان...
اون تاریخی که بهم وقت زایمان داد ۳۷ و ۳ روز میشدم..

خیلی حس و حال عجیبی داشتیم هممون
مامانم بیشتر از من استرس داشت ولی به روی خودش نمیاورد😅
از بیمارستان هم هی تند تند زنگ میزدن که بهم روز و ساعت زایمانو یادآوری کنن منم هی استرسم بیشتر میشد🥴🥺