۲۰ پاسخ

سلام میخوام یه خاطره از خریت خودم واست تعریف کنم
بچه اولم دختره و ۸سالشه دومی رو باردارشدم تمام فکروذکرم شد جنسیت پسر اصلا باهاش رویاها ساختم اسم انتخاب کردمو چندتا وسایل پسرونه واسش گرفتم خلاصه رفتم سونو به شوهرم گفتم تو فیلم بگیر یادگاری داشته باشم بعد دکتر سونو کردو من مطئن از اینکه پسره یهو دکتر گفت جنسیت دختره من انگار دنیا رو سرم اوار شد جشماشم سیاهی رفتو زدم زیرگریه شوهرمم داشت فیلم میگرفت به دکتر گفت دکتر دخترم همه چیش سالمه دکتر گفت اره شوهرم گفت خدایاشکرت منو لایق دیدی و یه فرشته دیگه تو قسمتم کردی دکتر از شوهرم اسمش پرسید گفت اقا مصطفی واقعا خیلی ازت خوشم اومد که اینجوری خوشحال شدی شکرخدارو بجا اوردی هرچی بمن میگفتن گریه نکن من اهمیت نمیدادم خلاصه ازسونو برگشتیم من همچنان گریه کردم و به شوهرم گفتم میخوام سقطش کنم شوهرم باهام صحبت کرد گفت بخدا من آرزوم بوده دوتا دخترداشته باشم همدمم هم شن پشتو پناه هم باشن و هرکی بگه این یکیم دختره میزنم تو دهنشو و اینا من هی کفر کردم هی روزا گریه میکردم عصبی بودم زدو دقیقا ۱۹هفته مریضی خیلی بدی گرفتم عفونت قاطی خونم شدو ۲بار بستری شدم دکترا میترسیدن بچه چیزیش شه ۲۸هفته بچه اومد پایین و پساری گذاشتمو ۴بار دیگه بستری شدم تا اینکه دخترم ۳۴هفته دنیا اومد با خیال اینکه بچه سالمه دخترم دنیا اومدو دکترا فهمیدن بچه عفونت ریه شو گرفته بجم رفت دستگاه و بعداز ۶روز تشنج کرد و خون ریزی ریه کرد کلیه هاش از کار افتاد بچم رفت توی کما بخداوندی خدا روزایی رو دیدم که روزی صدبار واسه خدا پارس میکردم واق واق میکردم میگفتم من سگ درخونتم بجم بهم ببخش غلط کردم گ و ه خوردم کفر کردم به خریتم ببخشم

درک میکنم.به خصوص که چون پسرتو از دست دادی بیشتر دلت میخواد پسر باشه.ببین گاهی اتفاقهایی میفته توی زندگیمون که دیگه ما توش نقشی نداریم فقط باید بپذیریم و تسلیم باشیم در برابرش.همین

از مشاور کمک حرفه ای بگیر
مشاور هایی هستن که تلفنی میتونی صحبت کنی

منم بچه اولم پسر بود سه سالش بود از دستش دادم خیلی دوس داشتم دوباره باردارم شدم پسر باشه ولی وقتی ک باردار شدم نمیدونم چی شد ک اصلا برام مهم نبود ک دختر باشه یا پسر فقط از خدا میخاستم برام سالم نگهش داره وسط راه ازم نگیرتش الانم ی گل دختر دارم تاج سرمه با همین حال وقتی ک ب دنیا اومد هفته های اول این ب ذهنم میومد کاش پسر میشد تا ی شب خواب دیدم خدا دخترمم ازم گرفته صبش بیدار شدم حالم خیلی بد بود توبه کردم و گفت اصلا مهم نیس پسردار میشم یا ن فقط خدا عسلمو ازم نگیره ی درد دارم نمیتونم تحملش کنم دومیو رو دلم نزاره

به نظرم برو پیش مشاور

ب این فکر کن که با اومدن این دخترت دنیارو براشون متعادل تر میکنی

حس کردم دنیارو میخوای بریزی ب پای دخترت
کوچیک ترین آسیبی بهش نرسه

اینقدرام خوب نیس
همین ب ذهنم رسید

عزیزدلم خواهرانه بهت میگم اصلا ناشکری کن صلاح تو دختربوده...تواز کجامیدونی اگ پسر بود خدایی نکرده مشکلاتی داشت یا کلا هرچیزی اینو بدون خدا صلاح مارو بهتراز خودمون میدونه
اول اینکه من خودم بچه اولم پسربود ب دنیااومد ۳ماه تو دستگاه بود واز دستش دادم وقتی باردارشدم من چون سیسمونیم پسرونه بود و نو نو... از خدا خاستم هرچی صلاحمه همون بشه فقط سالم باشه...خداروشکر خدا بهم ی دختر سالم داد که وااقعا روزی هزار بار شکر میکنم ک دختر🥰
الانم همش‌میگم خوشبحال اونایی ک دوتا دختر دارن...چون خودم خواهر نداشتم دلم میخاد بعدیمم دختر باشه که دوتاخواهرباشند پشت هم باشن
من جا توبودم فقط روزی هزار بارشکر میکردم تواین دوره زمونه اصلا مهم نی چی باشه مهم اینه خدا به هممون فرزندی سالم بده
همینکه خدا لایق مادرشدنت دونسته پس ناشکری نکن و خیلیم خوشحال باش ک دوتاهمدم داری

تو از خدا بخواه صحیح سالم بزارش دامنت
من هروز دعام اینکه خدایا هیچوقت هیچ پدرمادری مثل منو شوهرم اون روزارو نبینن عزیزم خدا که بابت بخشیدن این فرشته عزیز رو ازت نگرفته لطف کرده بهت توام شکرشو بجا بیار توروخدا تورو به همین روزو شبای عزیز دیگه به این فکرای بد فکر نکن از روزای بارداریت لذت ببر تا میتونی سوره یوسف گوش کن بچه ت نورانی شه عزیزشه

اتفاقا دو تا خواهر ک همدم و مونس هم میشن خیلی خوبه ..تازع با فاصله سنی کم..بدنیا بیاد مهرش میوفته ب دلت عربزم..من کاملا این حرفتو رو‌درک میکنم ..ولی باید ی جاهایی تسلیم اتفاقایی ک برامون میوفته و ما توشون نقشی نداریم بشیم ..شما سنی ام ندارید ک ..میتونید هفت یا هشت سال دیگ وقتی دختراتون بزرگ‌تر شدن برای پسر اقدام کنید 😘

هیچ وقت فکر میکردی تا این حد عاشق دخترت باشی و بشه همه ی زندگیت؟ قطعا نه. پس احتمالا بعد از بدنیا اومدن دختر دومت هم عاشق تر بشی.
ایشالا که سالم باشه
ما نمیدونم خدا چی واسمون برنامه ریزی کرده و حکمتش چیه و این انتخاب دست تو نبوده. قلبت رو به روش باز کن

ما قرار نیست اینده رو اونجوری که دلمون میخواد بسازیم باید تو موقعیتی که برامون پیش میاد در بهترین شکلش قرار بگیریم...شاید بعدها دختری که الان خیلی دوستش داری به یک ابجی بیشتر از یک داداش احتیاج داشته باشه اینم باز دخترته مطمعانم بعدا این روهم به همون اندازه دوست خواهی داشت

چرا ناراحتی میدونی بهترین کارو درحق دخترت میکنی که براش خاهر میاری .منم دوتا دختر شیر به شیر دارم از بچگیشون تا الان که بزرگ شدند همدم همدیگه هستند و خیالم راحته اگه روزی تو این دنیا نبودم اونا همو دارند و پسرم دوتا مامان دیگه داره

من یه دختر یه پسر دارم وقتی فهمیدم باردارم فقط دلم میخاست پسر باشه دومی که دیگه تموم‌بشه بعد ۱۲هفته گفتن مشکل داره آزمایش سلفذی باید بدی اون دو هفته که تا بفهمم سالمه یا نه مردم بعد که رفتم آزمایش گرفتم تموم‌جونم‌میلرزید از ترس اینکه بچم چیزیش باشه بعد گفتن سالمه ‌پسره به شوهرم زنگ زدم گفتم اون اصلا نپرسید چیه فقط میخاستیم سالم باشه حالا شمام خداروشکر بچت سالمه انشالا بسلامتی بغلش کنی اینا امانت خدان دست ما که بزرگشون کنیم به نحو احسنت بقیش دیگه دست ما نیست

این عادیه که ناراحتی همه ی ما هم
دختر میخوایم هم پسر
کلی مطمئن باش تا وقتی بارداری این حس هارو داری وقتی به دنیا بیاد میبینی که انگار بازم اولین باره دختردار
شدی هرمیوه ای یه مزه ای داره
و یکی دیگه از دلایل ناراحتیت اینه پش سرهم باردار شدی یه زن بعد زایمان حداقل تا یکسال از نظر روحی شرایط خوبی نداره
اگه خیلی حس بدی داری میتونی مشاوره بری و اینکه تو خودت نریز با همسرت درد ودل کن

ناشکری نکن دیگه اینم یه رحمته ک خدا بهت داده ب این فکر کن که این یه هدیه از طرف خداست مگه میشه بد باشه یا پسش بدی مطمعن باش بهترین هارو برات صلاح دیده
حالا من یه دختر و یه پسر دارم ولی شوهرم گیر داد برآ سومی و گف خدایا اگه دوستمون داری سومی یه دختر باشه ک بشه دو تا و خونم نورانی تر شه و خدا خاستو دختر شد بعده اونم کلی اتفاقای خیلی خوبی برامون افتاده

بعدها بخاطر داشتن دوتا دختر خدا رو میخوایی شکر کنی
خدا صلاح ما رو بهتر میدونه اینو تکرار کن دلت آروم بگیره عزیزم

هرکس ممکنه جای تو باشه همین حسارو تجربه کنه اما دوتا خواهر با این تفاوت سنی کم ترکیب فوق العاده ای میشه مطمئن باش انقد دوسش خواهی داشت که به این روزا بخندی

چندهفته‌ای؟

ب نظرم خوشحال باش ک میتونی بچه دار شی دعا کن نینیت سالم ب دنیا بیاد درسته آدم دلش میخاد ی پسر ی دختر داشته باشه ولی خدا ی حکمتی داره

الان نینیت دختره دومی

سوال های مرتبط

مامان آوین مامان آوین ۹ ماهگی
زمانی که باردار بودم فکر میکردم مامان شدن ینی اینکه حامله میشی زیر نظر دکتری بعد نی نی ب دنیا میاد و تماممم🥲😅
این وسطا ی کلاس امادگی زایمان و ی دوره ای چیزی میبینی ک با زایمان و طول بارداریو علائم خطر آشنا شی....
میدونستم ب دنیا اومدنش چالش داره ولی نمیدونستم تا چ حد (براساس افکارم از زمان نوزادی خواهرکوچیکم😂)
وقتی اوین ب دنیا اومد تازه فهمیدم هیچییی بلد نیستم حتی بلد نیستم از حق عزیزترین فرد زندگیم دفاع کنم نمیتونستم ب هیچکس اعتماد کنم تجربه های بقیه با علم امروزی تفاوت زیادی داشت و اصلا باهم نمیخوند شایدم ب قول مامانم من خیلی سخت میگرفتم چند ماااه اذیت شدم هر سوالی داشتم در ب در دنبال جوابش ب خاطر ندونم کاریای خودم هنوزم خیلی چیزا باید بدونم و یاد بگیرم روی صحبتم با مامانای بارداریع ک حوصلشون سر میره برید دنبال مطالعه حتی اگه ی هفته مونده ب زایمانتون درمورد زردی بند ناف جای واکسن سوختگی پای نوزاد حموم کردنش تب و تشنج کولیک و رفلاکس و الرژی خوابوندن وووو هرمطلبی ک ب ذهنتون میرسه بخونید و بپرسید ک هرچی اگاه تر باشین راحت ترید
مخصوصااااا مامان اولیا❤️
دوستون دارم زیادددماچ ب همتون😘