۲ پاسخ

کافی میکس گود دی بخور باآبمیوه اناناس
این دوعالیه برای رفع اثربی حسی ازبدن
واینکه طبیعی یکی دوروز این حالت ها داشته باشی.
بعدش کلا رفع میشه

منم بخاطر همینا از سزارین میترسم😥 هفته دیگ نوبت دارم

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۱ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین

بعد از اون کلا متوجه نشدم کی به اخر عمل رسبدیم و من عملم ساعت ۷ شروع شد ۷:۴۵ رفتم ریکاوری و ساعت ۸ رفتم بخش زنان
درد خاصی نداشتم حتی تا ساعت ۱۲ منتظر دردای وحشتناک بودم اما خب فقط دردی شبیه درد پریود داشتم و بخاطر شکم بند و گرما یکم جای بخیه هام میسوخت
یکم استرس سردرد بعد از بیحسی رو داشتم برای همین سرم رو اصلا بالا نیاوردم بالشت هم نذاشتم کلا تا صبح و زیادم سرم رو تکون ندادم
ساعت ۳:۳۰ سوندم رو درآوردن که بعد از درآوردنش یکم سوزش داشتم بعد از اون چای نبات خوردم ‌و نیم ساعت بعدش سوپ و بعدش شروع کردم به راه رفتن
اولین بار سختیش اونجایی بود که میخواستم باند بشم چون بخیه هام درد میگرفت و میسوخت بعدش اوکی شدم
ظهرش دکتر اومد ویزیت و برای ساعت ۶ عصر مرخصم کرد
راستش خود عملم واقعا عالی بود و من تنها مشکلم این بود که بچه ام ان آی سی یو بستری شد و دکتر آنکال اون شب زیاد دکتر خوبی نبود خلاصه که من دیروز ساعت ۶ مرخص شدم پ امروز ظهر هم بچه امپ با رضایت شخصی آوردم خونه🙃
مامان مهراد🥹 مامان مهراد🥹 ۲ ماهگی
دردام همونطور بود بیشتر به کمرم فشار میومد و تازه شکمم هم داشت درد میگرفت. خلاصه رفتم بالا با ماما همرام در حد نیم ساعت نشد ورزش کردم سجده باز و اینا رفتیم یهو گفت دیگه هر وقت دردت گرفت باید زور بزنی فول شدی من باورم نمیشد میگفتم دروغ میگی من قراره تا صبح درد بکشم گفت ن بابا من ساعت ۱۲ میرم خونه😅توی درد ها. اول خوابیده زور میزدم بعد گفت به پهلو زور بزن خم شو توی شکمت همونطوری که تو دوره آنلاین هم یاد گرفته بودم و میدونستم باید چیکار کنم و در آخر تو حالت دسشویی ایرانی گفت زور بزن اینطوری خیلی راحت تر بود با چندتا زور تو این حالت گفتن کرون کرده بریم رو تخت زایمان .اونجا هم با چندتا زور عمیق به واژن بچه در اومد خودشون هم تعجب کردن میگفتن خیلی خوب بود ساعت ۱۱ و نیم بچم بغلم بود 🥲🥹🥹بخیه های داخلی رو نمی‌دونم اما از بیرون ۴ بخیه خوردم .و درد خیلی شدیدی که داشتم همون نیم ساعت اخر بود.اینم بگم من هموروریید از قبل بارداری داشتم دیسک کمر و گردن داشتم و افتادگی دریچه میترال
برا همین فکرشم نمی کردم بتونم طبیعی بیارم اما خداروشکر هموروئیدم الان اصلا درد نمیکنه چون تا جایی که تونستم زور به مقعد ندادم
کمرم هم همینطور .فقط بعد زایمان تپش قلبم بالا بود که بعد دو روز با مایعات زیاد ک خوردم حل شد.
مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
"پارت۳ اتاق عمل"
اومدن با ویلچر بردن بخش عمل اونجا چن تا سوال پرسیدن و بعدش نیم ساعت منتظر نشستم و اومدن بردن اتاق عمل، تا اتاق عمل کلی شوخی کردن باهام تو اتاق عمل روی تخت دراز کشیدم توی سرم آمپول زدن نشستم و به کمرم آمپول رو زدن و خیلی زود دراز کشیدم ولی بی حس نشدم بعد8دیقه بهم گفتن پاهاتو تکون بده ولی نتونستم تکون بدم سنگین شده بودن
بعدش دکترم اومد که عمل رو شروع کنه دونفر هم بالا سرم داشتن باهام حرف میزدن و سرگرمم میکردن ولی همینکه دکتر چاقو رو به شکمم زد قشنگ حس کردم ولی چیزی نگفتم و درد تا آخرین لحظه تحمل کردم ولی همینکه دکتر گفت پاهای بچه تو لگنه و در نمیاد من دردم بیشتر شد جوریکه انگار واژنم رو داشتن با دریل میسابیدن، بعدش دکتر یه وسیله مث انبر بود اونو گذاشت زیر شکمم و شکممو داد بالا که راحت بچه رو در بیاره که انگار من از درد مردمو زنده شدم که داشتم از درد داد میزدم ولی دکتر بیهوشی گفت چن دیقه تحمل کن بچه رو بردارن بعدش بیهوشت کنم، تا آخرین لحظه درد رو تحمل کردم و پسرم بدنیا اومد و گریه کرد بالا سرم و من بیهوش شدم...
مامان دلوین خانوم مامان دلوین خانوم ۲ ماهگی
#پارت ششم زایمان
وقتی منو به بخش میخواستن بیارن ،تا اینکه مامانم رو دیدم که اومد بالای سرم گفت سلام مامان کوچولو ،انگار قلبم قوت گرفت (چی دارن این مامانا که وجودشون سرشار از ارامشه و امنیته) دیگه منو به بخش بردن و خیلی سعی میکردم حرف نزدم و سرم رو تکون ندم تا سر درد نگیرم ولی خوب به اندازه کافی حرف زدم و کلی سرم و تکون دادم و بیدار بودم شب چون مامانمم داشت دخترم رو نگه میداشت گفتم گناه داره تنها باشه منم پا به پاش بیدارم و تا جایی که سعی میکردم بیدار بودم.خلاصه وقتی اومدن سوند رو بکشن درد زیادی بازم نداشت و اولین چیزی که خوردم برای اینکه سر درد نگیرم یه لیوان کاپوچینو بود مارک گود دی واقعا حرف نداشت با اینکه زیاد سرم رو تکون دادم و حرف زدم ولی اصلا سر درد نگرفتم،موقعه راه رفتن خودشون یه پرسنلي داشتن که کمکم کرد از تخت بیام پایین و برم دستشویی بیام،دردش خوب بود قابل تحمل بود برام، بعد تا جایی که میتونستم راه رفتم و قرص میخوردم تا دردم شروع نشه، من کلن استانه تحمل دردم زیاده و واقعا سزارین برام خوب بود و دکترمم خانوم دکتر بدرانلویی بهترین بخیه رو برام زد.