سلام مامانای گل یه سوال میپرسم خداییش یه لحظه خودتونو بزارید جای من و کمکم کنید
من ۱۵ ساله ازدواج کردم دوتا بچه دارم یکی ۱۱ ساله و یکی نزدیک ۳ ساله مادرشوهرم یعنی یک نفر نیست از دستش راضی باشه هیچکس بخدا حتی داداش خودشم راهش نمیده خانش خیلی اذیتمون میکنه خیلی منو جاریرم و مادرشوهرم تو سه طبقه زندگی میکنیم خونه هم مال همسرم و برادرشه هرکی از اعضای خانواده من یا جاریم بیاد فحششون میده یا کفشاشونو خیش میکنه یا گل میریزه تو کفشاشون مادرم میاد فحش میده برادرم میاد درو میکوبه بهم فحش میده به حدی اذیت میکنه که نمیشه گفت اصلا از رنگش نیست حالا مدتیه بدجور گیر داده به بچهام کار میکنه دختر بزرگم جلو دوستاش گریه میکنه و با ناراحتی میان پس الان حرف من اینه همسرم خیلی خوبه هیچ چیزی برام کم نذاشته بخاطر ما کلی با مادرش جروبحث میکنه حالا من دیگه واقعا خسته شدم نمیدونم چیکار کنم دستو بالمونم تنگه شوهرم میگه دلم نمیاد بیرونشون کنم براشون خانه بگیرم برن ولی منم دیگه نمیتونم کمکم کنید توروخدا امشب گفتم سم میدم خودمو بچهام بمیریم دیگه راحت بشیم 😭😭😭

۱۱ پاسخ

خب نمیشه خونشو بدین اجاره
براش خونه ی دیگه اجاره کنین؟
یا مثلا خودت خونتو بدی مستاجر بری مستاجری

تا خونت کنارش باشه همینه این هیچ وقت درست نمیشه خونتو اونجا ببر

با جاریت هماهنگ کنین جفتتون برین خونه خانواده هاتون بگین تا جای مادرتون عوض نکردین نمیایم مجبورن یکاریش کنن

جای خودتوعوض کن یک ماهی بروخونه مادرت بگومن تواون خونه نمیام شوهرت مجبور میشه ی فکری بکنه براتون بگویاجای مادرته بروبامادرت زندگی کن یاجای مااگه مارومیخواهی راه درست پیداکن

چ دلی داری تو دختر
ما جنگ زده شدیم
۲ هفته ریخت مادرشوهرم دیدم دهنم صاف شد

خیلی داغونه خدا صبرت بده با این عجوزه

وااااا دختر خب سم رو بده به اون بخوره چیکار به بچه های بیچاره داری.به برادرش بگید بیاد تکلیفشو معلوم کنه.بگید داره زندگی مارو خراب میکنه

دعا کن بمیره فقط همین راهشه

زندایی مادرم هم اینجوریه🤦‍♀️مادرم و بقیه فامیل های شوهرش ک سالی یبار با ترس میرن خونه پسرش
فامیلهای عروسشم میان و میرن ولی اینجوری اذیت میکنه

پسراش باهاش صحبت کنن شاید آدم بشه

خدا بهت صبر بده 😭

مریضه زنیکع؟

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید