۹ پاسخ

تنها نمون زیاد . برو خونه مامانت خونه مادر شوهرت . حتما هرروز برو بیرون حتی شده با ماشین فقط دور بزن . از بقیه کمک بخواه . ب خودت برس تو خونه آرایش کن لاک بزن عطر بزن . و اینکه هرروز عصر شربت گلاب و زعفران بخور . برا من خییییلی تاثیر داشت

قرص نخور.بخاطره بچت سره پابمون.ب اینده ی بچه فک کن.اون ب تونیازداره.شده ب دلیل بخند.باهاش وقت بگذرون

عزیزم این چیزا طبیعیه...اصلا خودتو سرزنش نکن بزار همه چی با روال خودش پیش بره الان بلاخره تو یه مرحله جدیدی هستی اگه نتونستی خودتو با شرایط وفق بدی اصلا اشکالی نداره....هیچ کدوم از ما زنا قوی بودنمون رو به کسی بدهکار نیستیم دست از سرزنش و مقایسه و ....بردار و خودتو قبول کن.یه روزایی خسته ای و بی حال...یه روزاییم پرانرژی و سرحال ...یه روزایی تنها کارت از تخت بلندشدن و تا سرویس رفتنه....یه روزاییم همه بار مسئولیت رو دوشته...هرجفتش لازمه زندگیه و کم کاری نکردی.خودتو همونجوری که هستی قبول کن و برای خودت زندگی کن.افسردگی و این چیزام بیشتر از اینی که دلیل علمی داشته باشه یه تلقین و حس درونیه هی بشینی به خودت بگی من افسردم همونم برات پیش میاد.ببین اون لحظه چی حالتو خوب میکنه همونو انجام بده...یه چرت کوتاه...یه کتاب خوندن...موسیقی...آشپزی...پیاده روی...رقص...غذاخوردن...دوش گرفتن..بخودت رسیدن...لباس خوب پوشیدن....خرید...صحبت کردن با دوستی ...همونو انجام بده مطمئن باش هیچ کس بجز خودت و خدا نمیتونه حالتو خوب کنه‌‌.قرص و داروهاام بیشتر حالت مسکن و خواب آور دارن و خیلی تاثیر ندارن.خودت ب خودت کمک کن

عزيدم منم بدجور افسرده شده بودم .دكتر دارو داد و دكتر خودم گفت بخور ايرادي نداره.اون موقع شير ميدادم.خواهر شوهرم داروسازه و خيلي مهربونه گفت اين دارو حتما رو شير تاثير ميزاره و مستقيم رو كبد بچه! منم نخوردم و سوختمو ساختم.تصميم با خودته همه دارو ها رو شير تاثير داره.وگرنا همشون وابستگي نداره كه اگه شير نميدي

دارو عصاب فقط باعث میشه بیخیال از همه جا بخوابی ک با وجود یه بچه ۱۱ ماهه نمیشه راحت خوابید اگر کار دیگه ای باعث میشه ارامش بگیری همونو انجام بده مثه یوگا و مسافرت و دردودل کردن و…

الان برا اینکه افسردگیش برنگرده کلاس طراحی میره باشگاه میره شوهرش مدام میبرش خرید و مسافرت
کسی باورش نمیشد خوب شه

عزیزم حتما برو دکتر و با دارو درمان شو دخترعموی من افسردگی داشت و نمیتونست از جاش بلندشه همش یه گوشه کز کرده بود و به یک نقطه خیره شده بود نه حرف میزد نه غذا میخورد الان درمان شده و به زندگی قبلش برگرشته ولی تحت نظر دکتر روانشناس بود

بنظرم توام نخور خودت با بچت سرگرم کن برو بیرون قوی باش تو مادری... کسی جز خودت نمیتونه کمکت کنه بنظرم

من تو حاملگی پدرم فوت کرد دکتر بهم قرص داد کسی نذاشت بخورم گفتن ک بخوری عادت میکنی...

سوال های مرتبط

مامان تانیا مامان تانیا ۱۲ ماهگی
تجربه حال روحی خراب؛
من بارداری دلهره آوری رو گذروندم، بعد زایمان هم افسردگی گرفتم،بعد یه ماه بهتر شدم،باز.از سه ماهگی شدت گرفت،حالم شدیدا بد میشد یه روزایی به فروپاشی روانی میرسیدم. بچه م اصلا علاقه به موندن باهام نداشت. حوصله گریه بچه و سرو صدا های دیگه رو نداشتم، دایم خسته،تنبل، بی حوصله، گله مند،و حالم واااقعا بد بود.یه تاپیک هم زدم اینجا و یه عده گفتن مثل منن. خلاصه ک رفتم دکتر و بهم یک قرصی داد با شروعش مثل آبی ک روی آتیش بریزن حالم خوب شد.انرژی برگشت،باشگاه میرفتم دیگه.حالم خیلی خوب بود.بچه م بهم خوو گرفت. و خلاصه با ۷۰ عدد از اون قرص خوب شدم. تصمیم گرفتم بیام اینجا و بگم.ک اگه مثل منی حتما حتما بروو دکتر. گاهی وقتا باید دارو بخوری با تراپیست حل نمیشه.مثل آبریزش بینی میمونه ک تراپیست میگه بکش بالا بینیتو.ولی روانپزشک دارو میده ک قطع بشه کامل.
البته من دکتر زنان رفتم بهم دارو داد.
من دارو رو ادامه دادم تا جایی ک دیدم اثر دارو انگاری از بین رفته و وقتی میخورم حالم بد میشه،وقتی یادم میره بخورم حالم بهتره،این شد ک دارو رو هم کم کم قطع کردم.

حتما حتما به خودتون و بچه تون لطفی کنید و دکتر برید.دلم نمیخاد حتی یه نفر حال بد اون روزای منو داشته باشه.امیدوارم تجربه م بدردتون بخوره