ثبت خاطرات علیهان کوچولوی مامان😍❤

علیهان مامان از وقتی به دنیا اومد گردن می‌گرفت از از اواخر ۲ ماهگی از روی بالشت غلت میزد ۳ ماهگی دیگه کامل غلت زدنو یاد گرفت از همون دو ماهگی وقتی گریه میکرد میگفت ماااا ماااا ماماااااا از ۳ ماهگی قهقهه میزد از ۴ ماهگی گذاشتمش روروئک پاهاش نمی‌رسید بعد یکی دو روز ک گذاشتم دیگه رسید و کم کمو کج کج خودشو میکشوند از ۵ ماهگی دیگه با روروئکش کل خونه رو میگرده و متر میکنه همه جا میره رو سرامیک میدوعه😂 از ۴ ماهگی خیلی آب دهنش میومد ۵ ماه و ۸ روزش بود که متوجه تیزی دندونش شدم و سریع براش جشن دندونی گرفتم و آش دندونی پخش کردم که فرداش دیدم دندون کنارشم زد بیرون الان از پایین دوتا مروارید قشنگ داره😍 پارسال روز عاشورا اولین بار تو وجودم حسش کردم و تکون خورد و امسال روز عاشورا تو ۵ ماه ۲۵ روزگیش از صبح که بیدار شد شروع کرد به بابا بابا گفتن تا خودِ شب هی تکرارش می‌کرد هر وقتم گریه میکنه میگه ماااامااااا وقتی خوشحاله میگه بابا باباااا انشاءالله شنبه هم میره واسه واکسن ۶ ماهگی و اینگونه علیهان مادر نیم ساله شد😍🥺😂🫀👶🤱

۵ پاسخ

یا خدا 🤣
ماشاالله بهش

این داستانو خواب دیدی یا واقعیته؟؟

ماشالله بهش..براش اسفند دودکن هرروز

ماشالله بهش اینجور ک علیهان داره پیش میره سال دیگه این موقع دامادیشه

سلام عزیزم کانال دارم داخل روبیکا به اسم (غذای کودک 🦋)ساخته شده واسه شما و فرشته کوچولوت دوس داشتی عضو شو .
اینم لینکش.
@food_babyy

سوال های مرتبط