۱۴ پاسخ

یه مشت آدم بی وجدان هم دور و برت باشن که نخوان یک ساعت بهت کمک بدن
دیگه عالی میشه

عزیزم همیشه بدون که شرایطی بدتر از توام هست🥲
من هفته گذشته دقیقا ۶ شب نخوابیدم... بچم تب مسکرد و حال ندار بود از ترس اینکه بستری نشه تا صبح مینشستم بالا سرش ...خودم و شوهرمم ویروس گرفته بودیم ازش ...هم کار خونه هم هزارو یک کار دیگه و هم شب بیداری اونم یک هفته...اینارو میگم که بدونی تنها نیسی❤️
بچه بی گناهه اون که نخواسته به دنیا بیاد ما اوردیمش...خدا بهت قوت بده الهی

آره واقعا سخته 🤣از خدا قوت و توان فراوان می‌خوام واسه همه ی مادرا🙏

بچه همینه دیگه عزیزم سختی و شیرینیش با همه.. یه روزایی سختی بیشتر میشه یه روزایی شیرینی..
پسر من مثلا الان داره دندون آسیا در میاره هر کار میکنم آروم نمیشه همش نق میزنه ، گریه میکنه ، همش چسبیده بهم هی میگه بغلم کن..
غذا نمیخوره..
اصلا دیوونم کرده
تو خواب هی بیدار میشه باید بغلش کنم راه ببرم
دیشب ساعت ۴ صبح خوابید ، دیگه واقعا دلم میخواست خودمو بزنممممم
کله مو بکوبم تو دیوار..
ولی همیشه ک اینجوری نمیمونه که.. تاتی تاتی میکنه میپره بغلت..
به حرف زدن میفته ، هر یه کلمه جدید ک میگه کلی دلت براش قنج میره..
بعد ها بزرگ میشه ، جوون و برومند میشه دیگه مثل الان به ما احتیاج نداره ، روش نمیشه زیاد بغلت کنه..
یه روزی ازدواج میکنه دیگه از خونه میره..
من مطمئنم این روزا واقعا برات سخت بوده و بهت حق میدم خسته باشی..
اما این روزا میگذره بچت خوب میشه..
دوباره شیرین زبونی میکنه ، با مزگی میکنه..قدر این روزا رو بدون عزیزم
چشم رو هم میذاری میبینی بچت بزرگ شده دلت برای روزایی ک همش دلش میخواست تو بغل تو باشه تنگ میشه.. ❤❤❤

خب بچه گریه میکنه دیگه با تمام اذیت هاش باز هر روز هر دفعه که بغلش میکنم باز خدارو شکر میکنم بابت داشتنش

درسته سختی زیاد داره ،اما من هرزمان نگاه به صورت دخترم میندازم خیلی خوشحال میشم ازاینکه به دنیااوردمش.این روزاهم میگذره منم چه شبایی مدام بیدار شدم هرچی بزرگترمیشن خوابشون بهترمیشه

تا باشه از این سختیای شیرین

من می‌گفتم چجوری بچه رو دعوا میکنن...الان درک میکنم ازصب تا شب درحال دویدن و جیغ زدنم😂

اره واقعا سخته و اینکه مخصوصا بچت مریض بشه و بد قلق وای دیگه آدم دیوونه میشه

میفهمم خیلی سخته
من ۲قلو دارم
ولی اونها که خودشون نمیخواستن بیان ، ما خواستیم
و ما هم روزهایی بی حوصله و بدقلقیم ، بچه ها هم همینطورن

منم تا۶صبح نزاشت بخوابم میگرن دارم سردرد شدید گرفتم دیوونه شدم

احتمالا عزیزم جاییش بچه اذیته

من‌ک الان یه دور ایل و تبارمو به فش کشیدم چشم رو هم‌نزاشتم ظهرم باید برم دندون پزشکی جراحی دارم

وای نگو نگو دلم میخواد کله خودمو بچه رو باهم بگوبم به دیوار

سوال های مرتبط

مامان پسرا🙂 مامان پسرا🙂 ۱۴ ماهگی
امروز خودمو تو آینه دیدم به پیری و چروک پیشونیم پی بردم فهمیدم که بچم با ازیتاش کار خودشو باهام کرد روزی هزار بار ارزوی مرگ میکنم همش میگم ای کاش همین الان بمیرم از دست این بچه راحت بشم همش تو بغلمه یه لحظه روی زمین نمیمونه با هیچی بازی نمیکنه اینقدر غصه میخورم پیر و شکسته و لاغر شدم هرکی منو میبینه میگه چته چرا اینجوری شدی لاغر شدی اصلا نمیدونم این بچه چرا اینقدر ازیت میکنه همیشه با خودم میگم این عذابه الاهی بود فک کنم گناهی کردم که دارم اینجوری تاوان پس میدم صبح که میشه بچه تو بغلمه و وول میخوره و زور میزنه و ازیتم میکنه تا خود شب الانم که خابیده میتونم گوشی دستم بگیرم این پیامو پاک نمیکنم میخام تا همیشه بمونه و بهش نگاه کنم و یادم نره که چقدر دوران سختی دارم از روزی که متولد شده تا الان که نزدیک یک سالشه من دارم عذاب میکشم من یه بچه دیگه بزرگ کردم الان ۱۰ سالشه ولی اونقدر ازیتم نکرد شوهرم میگه انگار یه حیوان وحشی رو تو بغلم گرفتم هر لحظه میخاد در بره دستام درد میکنه کارم شده گریه گریه گریه این یک سال نشد من یه بار غذا بدون استرس بخورم همش سرپا و تند تند