۱۲ پاسخ

سعی کن با عروسکاش و فیلمایه اموزشی امادش کنی

منم ده روزه از پوشک گرفتم دو روز اول دخترم اصلا همکاری نکرد و گریه میکرد رفتم یه قصری موزیکال براش گرفتم خداروشکر مشکلم حل شد

من دخترمو از پوشک گرفتم یکم باید مدارا کنی زود زود ببر یاد میگیره

کاری به حرف مادرشوهرت نداشته باش نگران نباش تا قبل ۴ سالگی میتونی بگیری اول بچه ات رو باید ببینی آمادگی داره یا نه نشون میده خودش بزرگ تر ک بشه راحت تر میتونی بگیری

اصلا نگران نباش
عمم الان بچش ۴سالشه نمتونه بگیرش از پوشک چون نمیگه هنوز

سلام گلم بزور بگیری شب ادراری میگیره ازاسترس من ک همون اوایل دو سالگی از پوشک گرفتم خیلی میترسید منم استرس گرفتم اما بار اول ک گذاشتم رو قصری و براش برنامه کودک گذاشتم یاد گرفت همون بار اول👌توهم با قصری امتحان کن

بزور بگیری بعدا مشکلات مغزی میگیره دور ازجون .مطلب بخون دوره بخر ببین آمادگی داره

عزیزم بچه ها باهم متفاوتن اصلا تا ۴ سالگی هم میگن هیچ مشکلی نداره
اول از همه باید خودت امادگی داشته باشی ذهنت آروم و آماده باشه
بعد اروم اروم شروع کن.
به نظرم حالا که دوبارهپوشکش کردی یه مدت ولش کن بزار یه مدت بگذره این خاطرات یادش بره
بعد اروم اروم ببرش دستشویی استیکر بزن عروسکاش ببر بزار دسشویی براش جذاب باشه
به حرف هیچکس گوش نده زود از پوشک گرفتن خیلی میتونه اسیب بزنه که دیر از پوشک گرفتن اسسب نمیزنه

دختر من از بچه شما بزرگتره ولی هنوز نگرفتم

عزیزم من یه تایپیک گذاشتم درمورد از پوشک گرفتن اونو بخون

خب عزیزم وقتی میدونستی سن از پوشک گرفتنش نزدیکه کم کم مقدمه میچیدی ـ
هم میتونی ویدیو بزاری ببینه هم داستان تعریف کنی . هم چندباری بزاری همراهت بیاد تو سرویس .

پسر منم همینم بود بستمش تا امروز

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید