۵ پاسخ

شاید چون دادمیزنی بچه باهات لج می‌کنه مهربون تر باش مادرباید صبور باشه اینا بچه آن نمیفهمن

لایک کن

یه چیزی بگم منم همین بودم هی عذاب وجدان هی ناراحتی هی غصه میخوردم ک چرا بچم آروم نیست ک من هی عصبی بشم سرش داد بزنم جوری اعصابم خورد میشد ک میزدم پشت دستش با هر گریه پسرم من کفری میشدم انگاری اصلا خودم نبودم
واییییییییییی
توی مراسمات عاشورا یه شب قبل خوابم تاپیک یکی از مامانا خوندم ک شرح حال منو میگفت ک آره اذیتم بخاطر پسرم و اینا یکی زیر تاپیکش نوشته بود کاش بچه منم بود اینقدر گریه میکرد اینقدر لج می‌کرد اینقدر اذیت می‌کرد ولی بود
نمیدونی چقدر تو فکر رفتم یه لحظه گفتم اگ خدا قهرش بگیره و خدایی نکرده منو لایق مادر شدن نبینه چی دق میکنم
همون شب یه خواب عجیبی دیدم ک همش گریه میکردم میگفت خدایا اشتباه کردم دیگ بچمو نمیزنم دیگ عصبانی نمیشم دیگ اذیتش نمیکنم از صبح جوری خودمو تغییر دادم ک خودم تعجب کردم از اون شب تا الان یه بارم دست بلند نکردم روش یبارم سرش داد نزدم آروم آروم باور نمیکنی آروم شده پسرم بخدا میدونم زندگی سخته بچه داری سخته مخصوصا پسرت شر و شیطون باشه کمکی نداشته باشی
ولی اونا ب خواست خودشون نیومدن ک ما خواستیم پ تمام تلاشمو میکنم ک فردا پس فردا نیاد بهم بگ مامان تو ک منو نمیخواستی چرا آوردیم تو این دنیا
اصلا یه درصد نمیخوام همچین چیزی بیاد تو ذهنش رو خودم کار کردم دارم کار میکنم شدید از کتاب خوندن بگیر تا کارایی ک منو آروم کنه عصبیم نکنه
تو هم شروع کن انشالله موفق بشی
میدونم مامان خوبی هستی ولی باور کن با کلافگی چیزی درست نمیشه بدتر میشه بچه بدتر لج میکنه

لج نمیکنه داره بحران دو سالگی رو میگذرونه، نمیتونه بهمون بگه
قبول دارم سخته
خودمم تو همین مرحله ام
در موردش سرچ کن تو گوگل
کلی مطلب جالب پیدا میکنی

من دخترم واقعا هیچی نمیخوره ولی اذیتش نمیکنم

سوال های مرتبط