۷ پاسخ

عزیزم بچه از بدو تولد باید تربیت بشه
چه بسا خیلی از دکترا و روانشناسا میگن بچه از جنینی که توو شکم مامانشه باید تربیت بشه
چجور : مادر توو دوران بارداری حرص نخوره داد نزنه آروم باشه
سر موقع بخوابه
آرامش ذهنی داشته باشه
مهربون باشه
وقتیم دنیا اومد حواسش به رفتاراش و برخوردش با بچه باشه
دلیلی نداره بچه هرچی دلش خواست بخره
باید یاد بگیره هرچیزی اندازه ای داره
هروقت بیرون رفت حق نداره حتما چیزی بخره یکبار براش بخر دوبار نخر که یاد بگیره همیشه نمیشه باب میل اون رفتار بشه
اسباب بازی هم اندازه ای داره ، وقتی زیاد بخری بچه قدر نمیدونه خواسته هاش بیشتر میشه دیگه نمیشه کنترل کرد
داداشت هم اگه خیلی بچتو دوست داره میتونه کمتر اسباب بازی براش بخره بجاش بیاد باهاش بازی کنه که بچه تخلیه بشه

من کلا دخترم گریه کنه هیچی براش نمی‌گیرم اصلا. خودشم می‌دونه با گریه چیزی بخواد نه من نه پدرش جواب نمیدیم

نخر براش اصلا چون بخری دیگه غذا نمیخوره فقط هم باید پولت رو حروم کنی

خوب چرا براش کلی خوراکی میخری که یاد بگیره گریه کنه و بهانه کنه بره بیرون
حالا دختر من برای خونه مادرم گریه می‌کنه اما بیرون نه
منم چند روز گریه کرد سرشو گرم کردم باهاش حرف زدم بازی کردم الان خیلی بهتر شده

بنظرم نبر...بد عادت میشه...
به هر طریقی که میدونی

ميگن تا ٧سال پادشاهن ب حرفشون گوش كنين

نباید هر وقت لج کرد ببری فرحان ی مدت همینجوری بود ولی کم کم دیگه نبردم عادت کرد البته هنوزم بعضی اوقات گریه میکنه ولی همیشه نه

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۲ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم