رادین هم همینجور بود بشدت وابسته. بیشتر از پسر شما
سر پستونکش رو قیچی کردم هروقت میپرسید چرا اینجوری شده درستش کن بهش میگفتم دندونات قوی شده پستونکت پاره شده. هر پستونکی هم بخرم همینجوری میشه. بچه های همسن تو همشون همینجوری میشه پستونک هاشون. بعد همون شب گفت نمیخوام پستونک بخورم اینقدر حرف زد تا خوابش برد. فرداش باز گفت پستونک بهش دادم. تا چند روز همینجوری پیش رفتیم دیدم خیلی کمتر پستونک میخوره یواش یواش سر پستونک رو بیشتر قیچی کردم. بهش گفتم یک هفته دیگه فرشته ی مهربون میاد پستونک رو با خودش میبره و بجاش جایزه میاره برات هر روز براش روزشماری میکردم. میگفتم مثلا یک روز گذشت 6 روز دیگه فرشته میاد . دو روز گذشت 5 روز دیگه فرشته میاد تا روز اخر گفتم فردا فرشته میاد پستونک رو میبره بجاش جایزه میاره. صبح که بیدار شد جایزه اش رو آوردم . گذاشته بودم تو یه پاکت شال و روسری که نقاشی یه خانم روش بود گفتم اینو فرشته آورده بخاطر اینکه پسر قوی بودی و تونستی بدون پستونک خوابیدن رو یاد بگیری. یه ماشین 206 کوچولو فلزی براش خریده بودم چون عاشق ماشین 206 هست. از اون روز فقط یک بار گفت ممی میخوام گفتم فرشته با خودش برد بجاش 206 برات اورد دیگه اسمشو نمیاره. البته بهانه گیری هاش زیاد شده قطعا ترک چیزی که بچه بهش وابستگی داره براش خیلی سخته. نمیگه پستونک میخوام ولی دائم دنبال یچیزی میگرده آروم بشه یا سرش گرم بشه. باید خیلی حوصله کرد و صبر به خرج داد تا بچه این دوره رو بگذرونه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.