اگه ببرم آره ولی نمیبرم فقط هفته ای ۲ تا ۳ بار میریم ۳ تایی دو یا سه ساعت میشینیم باهاش بازی میکنن میمیبیننش بعد تموم
فقط به مامانم میسپرمش شوهرمم نمیتونه نگه داره فقط خودم و مامانم گاهی هم بابام جز ما ۳ تا کسی نمیتونه نگهش داره
من بچمو به جز خدا و باباش به هیچکس نمیسپارم اینو تجربه بهم ثابت کرد
شهر غریب هستم و خانواده همسرم فقط اینجان و یه خواهر شوهر کنکوری دارم و یه برادشوهر ۹ ساله که تربیتش اصلا مورد پسند من نیست
مادر شوهرم خیلی اصرار داره مهدی یار رو بذارم اونجا و اونا نگهداری کنن ازش ولی حتی یه بار هم تنها اونجا نذاشتمش، نمیخوام تربیت برادرشوهرم حتی سر سوزن روی بچم تاثیر بذاره
بقیه بچه های مادر شوهرم تربیتشون مثل این یکی نیست، برادر شوهرم هم بچه آخره و خیلی لوس هم بچه ای بوده که به قول مادر شوهرم دیگه اعصاب نداره کار هاشو تحمل کنه و میذاره هر کار دلش بخواد بکنه
من دختر بزرگم رو مادر شوهرم و عمه هاش بزرگ کردن بهش غذا میدان لباساشو میشوستن مثلا اون موقع ی عمل کرده بودم خودم نمیتونستم یا هر وقت میرفتم خرید فقط با خودشون بود و اینکه این قد بهشون وابسته هست که حد نداره
ازم دور هستن شهرستانن
وقتایی که هم برم نمیتونه مادرشوهرم بغلش کنه شانس من عمل باز کرده
فقط خواهرشوهرم نزدیکه اونم فقط وقتایی که میاد خونم یکم میگیرش برام یا زنگمیزنم دخترشو میفرسته پیشم دخترمو سرگرم کنه یکم کارامو کنم
شوهرم دوست نداره بزارمش پیش کسی
مادر شوور من که فک کنم یه جایی ببینه بچم نمیشناسه چون از سه ماهگی نگاش کرده بچم با هم قهر بودیم ولی بچمو میبردم خونشون پیش بابابزرگش اون نگاه نمیکرد دخترشم که طرف مامانشه ولی برادر شوهرا سلامت باشن خیلی بدردم میخورن کمک میکنن تا حدودی بچم هم دوستشون داره
به نام خدا
مادر شوهرم فوت کرده
پدر شوهرم داماد شده اصلا نه خودش نه خانومش کار به کارم ندارن
خواهرشوهرام یکیشون دوره
یکیشونم که نزدیکه
دختر من که اصلا بغل هیچکس نمیره بغل خواهرشوهرمم نمیره
نه عزیزم
به نام خدا
هیچکاری نمیکنن از ۳روزگی پسرم خدا بود و خودم🤦♀️😐
منم میسپرم مادر شوهرم چون خانوادم شهر دیگه هستن متاسفانه و من کسیو ندارم اینجا جز اونا شوهرمم که ماشالاش باشه یه دقیقه میگم نگهش دار مثلا خونه تمیز کنم میبره خونه مامانش بچه رو ، از دوماه دیگم میرم سرکار کلا صبا میزه اونجا دخترم
بچه اولم ميذاشتم پيششون ولي دوني رو نه
چون رو تربيت بچم خيلي تاثير داشت
ولي در كل كمك ميكنن
اصلاااااااا و ابداااااا. هیچ کمکی تو بگو یه لیوانو از رو فرشم جمع کنن بزارن رو میز.
بچه اولم اره خیلی کوچیک ک بودش شیر خوربودش میومدش حمومش میداد میرفت ولی دوسال ک شد ک از مای بی بی برداشته شدکلن پیش خودش بود قبول نداشت من خونه بابام ببرمش بهش غذا میداد حموش میداد میبرد پیش خودش میخوابوندش میگفت این دخترخودمه همه جا با خودش میبردش نقاشی وحروف الفبا بهش نشون میدادش ولی دومی دخترم خیلی دوستش نداشت چون خونه اش بهم میریخت میگفتش پیشم ولش نکن دیگ پیش ما نیست ب رحمت خدا رفت
خواهر شوهر من تا پنج ماهگی کلا یبار دیده😑عموهاش ک هیچ مادرشوهر هم ... ولش کن خودت چه خبر🤣
آره نگه میداره ولی من بدم میاد دوست ندارم حس مالکیت داشته باشن به بچم
فقط میتونه یکی دو ساعت سرش و گرم کنه فقط همین
اولا هم میومد حموم میکرد گفتم مامان جون دستت درد نکنه خودم انجام میدم کار سختی نیست دستت درد نکنه
پدرشوهرم هر موقع زنگش بزنم میاد خونمون با دخترم بازی میکنه من به کارام میرسم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.