۳ پاسخ

تا میومد سمت می می چشمامو گرد میکردم میفهمید اجازه خوردن نداره میومد بوس میکرد میرف

کم کم دیگ شیر روز قط شد. شیر شبم یهویی دیگ ی شب بهش ندادم و تمام

شاهان مدام شب و روز بمن چسبیده بود و شیر میخورد. بدون شیر خابش نمیبرد. در طول روز هم اویزون سینه.رژ لب زدم ب سینم و دورتا دور سینمو چسب کارتن زدم. میومد نگاه میکرد سعی میکرد چسبو بکنه . چسبو میکند میدید قرمزه بدش میومد. ب همین روال بود یک هفته. کم کم گفتم نمیشههمیشه چسب بزنم باید عادت کنه ببینع و نخوره. چسبو کندم. ولی دیگ اجازه ندادم بیاذ سمتش

سوال های مرتبط