مامانایی که بیدارین یچیزی خیلی ازارم میده
دخترم که یازده ماهشه مامانموبیشترازمن دوست داره اونوبه من ترجیح میده 🥲
هرکی مامانمودست بزنه دخترم میره ونمیزارتشون گریه میکنه ولی هرکه به من نزدیک بشه انگارن انگار اگه منومامانم باهم باشیم سمت من نمیادهمش بااون میره نمیدونم‌چیکاذکنم میخام دخترم منوبیشتردوس داشته باشه بخداخیلی قربون صدقشم میرم 😓🥲

من چی بگم ک پسرم عاشق شوهر عمه‌ش🤦🏼‍♀️🤣 فقط میگه بره بغل اون،بغلش ک هست دیگه بغل من نمیاد🤣🤣

هنو بچس پسرمنم همین بود الان دوسالشه بدون من جایی نمیره فقط من

دختر من که ازهمون بچگی دنبال مامانم میرفت از یکسالگی میرفت لباساشو از کشوش می اورد با مامانم میرفت 🤣🤣🤣🤣 انقدر که به مامانم میگه مامانی ومامان جون به من نمیگه مامان 🤣🤣🤣🤣🤣 عین جوجه اردک همه جا دنبال مامانمه 😍😍😍🧿🧿🧿

ای جونم دوتا پسر دارم جانشون مادرمه وقتی شب اونجا می‌خوابیم صبح بیدار میشم میبینم آخر شب بیدار شدن رفتن بغل مامانم.مامان بدترین غذام درست کنه فقط میگن دستپخت عزیزی عالیه. من ناراحت نیستم خداروشکر محبت دوطرفس

خواهر زاده من ۲سال و نیمه عاشق مامانمه حتی شبا بغل مامانم میخوابه خواهرم از خداشه آخه بچه کوچیکتر هم داره ولی خیلی مامانم اذیته حتی سرویس بهداشتی میره باهاشه حموم همه جا نمیزاره مامانم هیچ کاری بکنه وای جیغ میکشه گریه میکنه برا مامانم

دختر منم اینطوریه . دنبال مادرم گریه میکنه بره بغل مادرم اصلا دیگه بغل من نمیاد و ازم فرار میکنه .
چه میشه کرد. من دوس دارم وابسته مامانم باشه

گلم منم پسرم‌مادر شوهرمو بیشتر از من دوس داره. ناراحتی نداره ک. اون چون با بچم زیاد بازی میکنه و وقت میگذرونه بیشتر سمتش میره. منم ناراحت نیستم.

پسر منم فقط عشق مادرشوعرم رو داره من براش مثل شمر میمونم

منم تا شاغل بودم پسرم از هشت ماهگی پیش مامانم بیشتر بود اونو بیشتر دوست داشت ومیخواس ولی یکم بزرگتر که شد سرکار نرفتم الان دیکه وابسته خودمه
درست میشه نگران نباش

برعکس دختر من هیچکسو به من ترجیح نمیده همش هم سر کولمه
خیلی اذیت میشم با این موضوع
ولی دو روز پیش برا بار اول رفت بغل باباش از تو بغل من
وقتی داشتم غذا میخوردم بغل باباش بود و بهانمو نمیگرفت خیلی حالم بد شد ناراحت شدم نمیدونم چرا اصلا

بچه ها اوایل مامانشون رو بخشی از خودشون میدونن. مامانت رو یه ادم جدا از خودش میبینه برای همین براش جذابه. طول میکشه ولی بعدا دیگه میفهمه مامانش یه چیز دیگه است و وابسته تر میشه. هنوز زوده

من میگم کاش بچم که به دنیا اومد مامانمو بیشتر دوس داشته باشه

‌دختر‌منم‌‌کوچیک‌بود نسبت به مادرشوهر اینطوری بود ولی الان فقط بخودم چسبیده

من پسرم با مادرشوهرم و عموهاش کلا یکیو ک خیلی جلو چششش بوده میشناسه اینجوریه نسبت به خوددم همینجوره یکی نزدیکم بشه جیغ میزنه گریه میکنه میپره بغلم

خب هنوز کوچیکه

عی جونم حرص خوردن ندارع که قلبم
یه کم سنش بره بالاتر مطمعن باش لحظه ای ازت جدا نمیشه
سعی کن براش خیلی وقت بزاری
بازی کنید
کتاب بخونید
خیال پردازی کنید
بزار پیش تو بیشتر از هرکسی بهش خوش بگذره