۴ پاسخ

چون از اول نذاشتید گریه کنه و ناکامی رو تجربه کنه و بپذیره.
ببینید مسأله اصلی اینه بزرگترها از گریه میترسن مثل همین الان شما. سریع میخوان برطرفش کنن. ولی وقتی به گریه به دید رشد نگاه کنید دیگه ازش نمیترسین.
بچه ها باید بابت تجربه های ناخوشایندشون گریه کنن و ناراحتیشونو بروز بدن. و کار شما اون لحظه چیه؟ اینه که بهش بغل و عشق بدید. که بدونه گریه هیچ اشکالی نداره. گریه باعث نمیشه مامانم از من بدش بیاد یا باعث نمیشه من زشت بشم یا کسی باهام دوست نشه. باید بدونه که توی هر شرایطی دوست داشتنیه حتی شرایط ناخوشایندش. باید موقع گریه کردن بگید میدونم مامان ناراحتی، گریه داری، ایرادی نداره گریه کنی. من کنارتم دوست دارم. میخوای بغلت کنم؟ یا نازت کنم؟
اگه خواست که هیچی ولی اگه نخواست، دیگه هیچی نگید و ساکت بشینید کنارش.
پانشید بریدا، حتما بمونید کنارش و بذارید گریه کنه تا خالی بشه و آروم بشه.
اینجوری بعد از مدتی یاد میگیره سوگواری کردن برای ناکامیاش بد نیست و پذیرشش میره بالا. فقط خیلی مهمه که موقع خشم و گریه و بحران احساسات تنهاش نذارید و کنارش بمونید

بیا ی روش پیش بگیر مثلا میگه توپ میخوام خب با خوشحالی بگو چشم حتما خب حالا بیا ببینم چطور میتونیم توپ بخریم بیا تا چند روزی هرچه پول گیرمون اومد قایم کنیم تا زیاد ک شد ی توپ خوشگل بخریم ....
اینجوری بهش یاد میدی ک هم واسه خواسته اش خودش تلاش کنه و بهش پس‌انداز کردن رو یاد میدی و هم اینکه صبر داشتن بهش یاد میدی.....

بیشتر دنبال کلمه باشه هست؟یعنی شما باشه بگید خیالش راحت میشه؟دیگه اون لخظه بهانه نمیگیره اذیت نمیکنه؟

مشکل منم هست🤕🥴🥴🥴🥴

سوال های مرتبط

مامان یکی یدونم مامان یکی یدونم ۴ سالگی
خیلی اعصابم خورده نمیتونم بخوابم
من برای دخترم هیچ وقت لباس گرون نخریدم همیشه لباسای قیمت مناسب گرفتم
ولی چند بار تو هفته باهم میریم یا کافه یا پارک یا بازار یا شهربازی

هیچ وقت نشده مثلا بهش میگم بریم اینو برات بخرم بعد گریه واصرار کنه اکع بکنع هم میگم بهش قرارمون ققط یدونع بود
ولی اگه غذا خوراکی یا میوه بیینه دلش بخواد همون موقع میخرم

امروز رفتیم بیرون خیلی ذوق داشت ی چیزی دیدم برام بخر اسباب بازی لوازم آرایشی بود
نتونستم بخرم براش با اینکه بغض کرد خیلی تو ذوقش خورد
هرچی. گفتم که ی اسباب بازی دیگه بخر می‌گفت فقط همین و دوست دارم چون. نمیخواستم استفاده کنه از اون مدلا ک سایه داره و رژ داره میخواست منم نخریدم
خیلی کلافم دلم نمیخواد اصلا وقتی بزرگ شد تو دلش بمونه
دیگه براش شام خریدم و دو دست لباس برگشتیم

البته اصلا هم مراقبت نمیکنه از وسایلش گفتم یدونه رو نام ببر سالم باشه بخرم برات

الان نمیدونم چکار کنم برم بخرمش فردا یا نخرم
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام مامانا
شما برا تربیت جنسی بچه هاتون چیا بهشون گفتین؟
من جاهای خصوصی رو گفتم و این که نباید کسی ببینه و دست بزنه و از این حرفا
دخترمم خیلی رعایت میکنه
دیگه نمیدونم چیا باید بهش بگم
دو روز پیش خونه پدر شوهرم بکدیم پسر خاهر شوهرم که وقیقا همسن دخترم هس هم بود با دخترام بازی میکردن تو حیاط خودمم از پششت پنجره حواسم بهشون بود یه لحظه حس کردم پسره داره میگه فلان جام رو بیرون آوردم (دقیقا اسم الت تناسلی مرد رو اسم واقعیش رو) بعد من گفتم شاید بد متوجه شدم ولی دو سه بار شنیدم و زود نگا کردم ببینم چه خبره دیدم چیزی ده نمیگه و بازی میکنن گفتم شاید بد متوجه شدم دیگه حواسم بهشون بود تا این که یک ساعتی بعدش دیدن واقعا داره هی میگه فلان جات رو بیار بیرون اینقددد عصبی شدم جوری که دخترام متوجه نشن رفتم بهش گفتم اگه از این حرفا بزنی نمیزارم بازی کنین
خیلی خیلی پسر بی ادب و پر رو و گستاخی هست با هیچ کس صلاح نمیره منم اصلا نمیزارم همو ببینن ولی اون روز اتفاقی شد
بعضی خونواده ها از جمله بابای همون بچه اینقد بی فرهنگن که فکر میکنن چون پسر هس دیگه مجازه هر چرتی بگه تشویقش هم میکنن
حالم ازشون بهم میخوره