۴ پاسخ

من بیشتربخاطراوضاع کشورسیستم زندگیمون خورده بهم

منم داغون داغونم خیلی دلم برا بچم میسوزه مخصوصا که از دوماهگیش مجبور شدم جدابشم ..و از یه طرف ب خاطر بچم دلم‌میخاد برگردم از یه طرف میگم اینطوری بیشتر اسیب میبینه الانم بچم خیلی اذیت میشه گیجم مغزم از فکر زیاد داره میترکه زخم معده و مری و روده گرفتم ..فیبروم دارم ..زانوهام درد میکنن ..دیشک کمر دارم ..دریچه قلبم گشاده ..تو ایام عیدم چقد زجر کشیدم و هنوز دارم میکشم بابت زخم معدم اینا و قرص اعصابم میخورم اصلا یه وضع داغونی دارم خدامیدونه ..اینجا پیش خانوادمم ارامش ندارم ..کاش یه دری روم باز میشد خسته شدم

سلام عزیزم منم حال روحیم خوب نیس شبا تا۶صبح بیدارم همش کسلم بی انگیزم

من یکماه مریضم اصلا روانی شدم اوضاعم بهم ریختس

سوال های مرتبط

مامان زندگیم مامان زندگیم ۴ سالگی
سلام مامانا.من چندوقتی هست که خیلی حال روحیم خرابه‌.تقریبا چندماهه.و سه هفته هست که خیلی خیلی حالم بده. هرکاری میکنم به دربسته و چاله میفتم‌ . نمیدونم واقعا چی قراره بسرم بیاد،نمیدونم سرنوشت پسرم چی میشه ،حتی نمیدونم چه کاری درسته چه کاری غلط ، هرکاری میکنم فقط بیشتر به زندگیم دارم گند میزنم. حالم اصلا خوب نیست ، خیلی به خودکشی فک میکنم مغزم قفله ،میگم حداقل میمیرم ،میرم اون دنیا عذابم میکشم لااقل گناهام کمتر میشه، اما تو زندگی فقط دارم بارگناه و عذاب وجدانم بیشتر میکنم، از خودم متنفرم ، از خودم بدم میاد من خیلی احمقم. پسرم طفلی خیلی تحملم میکنه،امشب ازم خواست باهاش بازی کنم اماواقعا توان بازی نداشتم.کلی گریه کرد.بغض کرد چندبار بغلش کردم.هی رفت از اتاق بیرون و دوباره اومد بغلم.اخرگفتم بریم بیرون پیاده‌روی؟گفت اره.بعد بابغض گفت میخوام خوشحال باشم،چرا نمیتونم؟؟وای وای دلم آتیش گرفت،همش تقصیر منه،بردمش پیاده روی کردوبرگشتیم گفت حالم خوب شد. مادرا لطفاً بگین چجوری میتونم حالم خوب کنم؟؟؟میخوام دیگه به خودکشی فک نکنم.میخوام دوباره پسرم بخنده.دلم داره آتیش میگیره از اینهمه سکوتش امشب