۱۸ پاسخ

ن نمیبرم تو خونه با اسباب بازی هاش بازی میکنه

منم تنهام مجبورم هرروز ببرمش کلافه میشه تو خونه

من عصرها هرزگاهی میبرمش
دیشب پارک بودیم الان دخترم میگع بریم پارک
یکم عطسه میزنه یکمم داغ شد ولی نمیدونم

منم از خانوادم دورم بچم رو شب به شب میبرم بیرون خیلی کم پیش میاد. که نبرمش بیرون

اینجا که آتیشه
نهایت با ماشین دورش بدیم
بسختی سرگرمش میکنم

من میبرم دم غروبا باپسرای همسایمونم خیلی باز یمیکنه

عصرها میریم پارک . البته همش تو بغلم هستش

مجبورم ببرمش تازه بعد ۴۰ روز اومدیم عسلویه دیروز عصر جیغ میزد ببرمش بیرون مجبور شدم با ماشینش نیم ساعت ببرم دورش بدم تا آروم شد 🥹

منم میبرم... دلم نمیاد کل روز خونه باشه...اونشب همسرم ساعت۹ خسته وکوفته برگشت خونه...گفتم هر دوتامون هلاک شدیم ...ببرمون دور دور😂بنده خدا برد
گناه داره بچه... خیلی دوست داشتم دوروبرمون شلوغ باشه... بچه ها باشن اقوام باشن...ولی حیف
بیرون میبرم که حداقل اجتماعی بار بیاد...ولی خیلی جدیه بچه م واسه هیشکی نمیخنده😅

تقریبا هرروز یا روز درمیون میریم بیرون بعضی وقتام چند روز خونه ایم
از آب بازی خوشش میاد گاهی وانشو آب میکنم میزارم تو آب بازی کنه
واسش شعر میخونم قایم باشک بازی میکنیم یاواسش کارتون میزارم و خودمم بکارام میرسم

موهای عروسکا رو نمیخوره چشماشونو در نمیاره؟!من این هوا عروسک بزارم اطراف سارینا کور و کچل میشن

من اکثرا غروبا نزدیک شب میبرمش پارک کنار خونه ،یا آخر هفته ها کلا میبرمش بیرون

نه این هوا همش مریضی هفته یک دو بار میبرم خونه مامانم همین

منم مشکلم همینه هروز یجا میریم خودمونو سرگرم میکنیم بازاری کافه ای دور دوری همین همسرمم تا شب سرکاره ۲تایی میریم

ببر بیرون چهارتا بچه ببینه دلش شاد میشه

نه اصلا هوا به شدت الودس گرم و ویروس هفته دوبار میرم خونه مامانم اونم با اسنپ

ن بابا کجا ببرمش تو این گرما؟ عصرا هم ک هوا خنکه دگ میره پایین اونجا سرگرمه. راننده هم نیسم ک ببرمش، کالسکشم سنگین و هورته

از خانوادم دورم بیشتر اوقات خونیم گاهی پارکی بازاری بیرونی جای میریم چون گرمه نمیشه بزنی بیرون دختر من خیلی گرمایی زودی لپاش قرمز میشه

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۱۲ ماهگی
من پسرم ۳۶ هفته ب دنیا آوردم اونم بخاطر پرستارای احمق ک انقدر ناخنکم کرون تا باز شد و الکی گفتن از قبل دهانه رحمت ۳ سانت بوده🫠
حالا بگذریم ک پسرم وقتي ب دنیا اومد ۷ روز بستری بود و از چهار ماهگی ک اولین سرماخوردگیش گرفت من دیگه نابود شدم یکماه پیش يعني تقریبا اول نه ماهگی بستری شد برا عفونت ریه الان ۱۰ ماه و ۲۶ روزشه و باز دیشب تا حالا بستریه استفراغ پشت سر هم خدارو هزار مرتیه شکر بازم
من هر روز وقتی قربون صدقه پسرم میرم میگم خداروشکر ک تو بچه ای منی مامان ولی حکمت خدارو رو نمیدونم ده ماه تموم تو خونه موندم
افسردگي گریه شدید تنهایی ک بچم چیزیش نشع الان یکماه کمو بیش میارمش بیرون دوبار مریض شد درصورتی ک بچه‌ای دیگه دائم بیرون از فامیلامون و مریض نمیشن
من شوهرم ب هیچ وجه نمیزاشت بچه رو بیارم بیرون🥲
دو هفته دیگه محرم براش لباس خریدم برا خودم تا محرم بیارمش حسینیه چون پارسالم حامله بودم نرفتم

ولی میدونم اگه برم خانواده شوهرم و شوهرم اگه بچه چیزش بشه تقصیر من میندازن🥲
نمیدونم واقعا من دیگه نمی‌تونم دوست دارم حسینیه برم کلا ده شبه ولی همش ترس دارم🫠
بچم دائم مریضیه