مامان های باردار ..مامان هایی که تازه زایمان کردین و دارین روزهای سختی میگذرونین به روزهایی فکر کنین که بچه ها قرار بزرگ بشن تو خونه بشن شلوغیمون بشن امیدمون بشن همدم.... من خواهرم خیلی بچش سر شیر خوردن اذیتش کرد یادمه چقدر زجر کشید گاهی گریه میکرد کلافه بود الان دخترش پنج سالشه چراغ خونشون همون دختر من هرشب زنگ میزنم تصویری باهاش حرف میزنم حالم خوب میشه شیرین زبون و مهربون.....یادم وقتی پدرم فوت شده بود فقط با بودن همین بچه حالمون یکمی تغییر میکرد وقتی نبود همه می‌نشستیم یه گوشه کز میکردیم .....واقعا بچه ها با همه سختی هاشون گاهی ناجی ماها هستن......

آره دقیقا من دخترم هشت سالشه وقتی میبینم چقدر خانم شده میگم از لحظه لحظه های پسرم باید لذت ببرم و سخت نگیرم

ولی خیلــــــی سخته وافعا اذیتم کاش این روزا زودتر بگذره یکم بزرگتر بشه

با اینکه فسقلین ولی شادی و نشاط خونه هستن

خدا رحمت کنه پدرت عزیزم
من الان ۴روز مریضم بچه ام بردم خونه مادرم که پیشم مریض نشه واقعا خونه بدونش برام صفایی نداره دوری ازش خیلی اذیتم با اینکه هر روز هم تصویری میگیرم اما باز اون لذتی که پیشمه بیشتر

دقیقا ، روزا و حتی ماه های اول سخته .. بچه با بزرگ شدنش میشه دلیل لبخند و شادی کل خانواده

خدا رحمتشون کنه جاشون بهشت❤
اره واقعا،درسته سخته تحمل درد و بعدش مدیریت و رسیدگی به بچه ولی خب وقتی یه مامان میگن همه چی از یاد میره

خدا رحمت کنه پدرتونو جایگاهشون بهشت🖤