۵ پاسخ

تا ب سرشون نیاد نمیفهمن ابجیم بچه دار شده بود ب هیچ کدوم از کاراش نمیرسید میگفتم مگه چیکار میکنی ی بچست دیگه از وقتی خودم بچه دار شدم دیدم واقعا بحث بچه نیس ی گودزیلاست ک ب هیچ سراطی مستقیم نیس از ابجیمم معذرت خواهی کردم بخاطر قضاوت اونموقع ام 😢

وای دقیقا پسرمنم اینجوره حتی شدیدتر خیلی تازگیا وابسته خودم شده پدرمو در اورده همش با پدرش تو جنگ و دعوام ک تو چرا یکم درست و حسابی اینو نگه نمیداری ک همش بمن نچسبه
هیشکی بخدا درک نمیکنه چ پدرمادرامون چه شوهرامون چه بقیه
ب پدرمادرامون گفتنی ک سریع میگن شما ناز میکنید و.... وگرنه ماهم بچه بزرگ کردیم شوهرامونم ک تا میگی هستم کرده بچه بهشون بر میخوره و سریع میگن اره من این همه میرم سرکار کونممم پاره میشه و...... بقیه هم ک جای خود
یعنی راهی تیمارستان نشدیم خیلیه از دست همه

دقیقااا میفهمم چی میگی ولی مهم خودت و بچه ای
بلخره که میخوابه تو ده دقیفه همه رو جمع کن
اون کلافه ست حتما
از ی درد مثل دندون، دل، گوش، گرمااااا، سرما گشنگی تشنگی
بهش آب بده یکم

امروز خواهرشوهرم ۱ ساعت بچمو نگه داشت زنگ زد گفت وای بیا ببرش چقدر شبطونه
گفتم خوبه حال منو درک میکنی گفت اره بابا حق داری

هعییی کسی درکمون نمیکنه

سوال های مرتبط