۹ پاسخ

بچه ها تو این سن همینن لجباز وووو تو سوال های قبلیت فهمیدم انگار افسردگی داری چون خودم درگیرشم توصیه میککم ی دکتر خیلی خوب بری چون تازه اول راهی اگه امکانشو داری از خونه با دوس خاهر یا هرچیزی برو بیرون ی تایمی در روز باشگاه برو ب خودت برس خودتو درگیر خونه بچه نکن

رفت و آمد با کسی داری؟
من شخصا رفت و آمدی ندارم،و متوجه شدم علت صبر کم ما والدین همینه،،بعضی از اخلاقای بچه تو جمع بهتر و راحت تر رشد میکنه

با بچه فقط باید صبوری و مدارا کرد وگرنه سخت میگذره گلم حالا تو دوتا داری حق داری خب مال من یدونس شدید لجباز و حرف گوش نکنه اما بخدا مدارا میکنم شوهرم دخترمو دعوا میکنه حوصلش نمیکشه میگه نمیتونم مثل تو باشم خیلی سخته میگم زندگی کلا سخته هرکی یه جور داره یکی بچه یکی جوون یکی پیر داره، باید ساخت بچه ها بزرگ میشن اما چه جور بزرگ شدنه مهمه عصبی و روانی یا با روان سالم شوهر منو انقد دعواش کردن کتکش زدن الانم عصبیه بخدا حیفه یذره تحمل یذره صبوری

منم امروز کلی دخترما کتک زدم الان عذاب وجدان داره پارم میکنه

عزیزم منم پسرم تای مدت خیلی اذیتم میکردبعدازکلی کلنجاررفتنوعصاب خوردکنی تازه متوجه شدم ک فقط نبایدبهشون واکنش نشون بدی حساسیت نشون بدی بی خیال باشی وحرص نخوری تنهاراه حلش همیناس.من ازوقتی اینکاراروکردم هم خودم اروم شدم هم پسرم .دیرفهمیدم ولی بالخره فهمیدم

خواهر تنها نیستی
بچهای منم که اختلاف سنی دارن
همش باهم درگیرن
فقط باید حساس نشی و بینشون دخالت نکنی
تامام🤗

خدا صبرت زیاد کنه بخدا مال منم همینه اصلا گوش نمی‌ده امروز دکتر اعصاب بودم
یه روزی حسرت همین روزا رو میخوریم سخت نگیر درست میشه

عزیزم بچه هات چند سالشونه؟ مهد نمیرند؟

الانم یه قرص آسنترا مال اعصاب خوردم ببینم چی میشه.
قبلا دکترداده چندتابیشنرنخوردم.دیدم تاثیرنداره

سوال های مرتبط

مامان نیلی مامان نیلی ۴ سالگی
سلام مامانا دخترم ماه دیگه انشالله میره تو پنج سال .اما وابستگیش به من خیلی زیاده .البته خب منم خودم تو جایی که زندگی میکنم ارتباطاتم کمه از خانواده و فامیل .شوهرمم بخاطر مشغله کاریش نمیتونه زیاد وقت بزاره با بچه حق میدم بهش .منتها دخترمم ازم انتظار بیش از اندازه داره و واقعا افسرده شدم خودم هیچ تفریح و سرگرمی ندارم همش تو خونه ام اما چون دوست ندارم بچم منزوی و غیر اجتماعی بشه سعی میکنم مرتب روزی یکی دو ساعت ببرمش بیرون تابش بدم .تو خونه باهاش نقاشی میکشم و سرگرمش مسکنم همش میگه بیا نی نی بازی کنیم خلاصه که فقط با من وقت میگدرونه من هم واقعا تایم آزادی برا خودم ندارم .هر وقتم بهش میگم مامان خسته شدم نمیتونم بیام باهات بازی کنم همش میزنه زیر گریه و نق و غر وقتی هم میبرمش بیرون تو جمع که میبرمش به خودم میچسبه با هیچ بچه های بازی نمیکنه اصلا انگار بلد نیست شادی و بچگی کنه .چکار کنم خسته شدم .تورو خدا شما بگین چکار میکنید با بچه هاتون