۶ پاسخ

من خودمو بیخیال نشون میده و عصبی نمیشم اروم بغلش میکنم بوسش میکنم میگم نه مامان کار خوبی نیس باید مهربون باشیم حالا اسباب بازیتو بده یا اک نیشگون بگیره میگم برو نینیو بوسش کن
و خداروشکر الان خیلی بهتر شده

وای دقیقا پسر منم همینه
حتی رو قیلیون های باباشم حساسه
روی متور بابابزرگش
اسباب بازیاش
حتی بالشت های خونمون...کسی بزاره زیر سرش گریه میکنه که بده
اوت اخلاق دیگرم داره
همه چیزو میخواد از همه بگیره حتس اگه از خودش نباشه
نمیدونم واقعا چیکارش کنم

بنطر من ک طبیعیه اقتضای سنشونه .... بهتره واکنش نشون ندی از سرش میفته این رفتارژا یه جوری بگی درخواستتو ک ب بچه حس امنیت بده بهش بگو مامان ذین اسباب بازی اون نی نی هم هست تو بهش میدی یا باهام بدیممم... مانان این گوشیه اما خاله میخواد توش عکس ببین تو میدی ب خاله یا باهام بریم بدیم

بخاطر سن شون اینطور شدن

بنظرمن این دوره و سنشون اینطوریه پسرمنم الان اینطوریه

*گرسنه

سوال های مرتبط

مامان باران مامان باران ۱ سالگی
سلام خانما خوبین من امروز با خواهرم اومدیم خونه پدرم،طبق معمول بچه خواهرم قشقرق به پا کرد اصلا خیلی عجیبه داد میزنه جیغ میزنه گریه میکنه هیچ جوره هم نمیشه کلاه سرش گذاشت فقط در صورتی آروم میشه که اون کاریو که میخواد انجام بدی ولی خب خواسته هاشم نامعقوله اون ۴ ساله دختر من ۲۰ ماهه پیله میکنه به عروسکی که مال خودشه هیچ جوره هیچ اسباب بازیو نمیده و حتی اسباب بازیای خودشم به زور ازش میگیره،مثلا اینجا هشت تا توپ کوچیک دارن من شش تاشو به اون میدم دوتارو به دختر خودم گریه میکنه میکه اون دوتارو هم میخوام،از ترسشون هیچ وقت اسباب بازی نمیارم ولی مثلا اگه دختر من با یه قاشق یا یه روسری سرگرم بشه اونم بهونه میگیره همونارم ازش میگیره، واقعا از دستش عاصی شدم انروز خواهرم بیچاره کلی گریه کرد زنگ زد تاکسی بیاد دنبالشون بره پدرم به زور منصرفش کرد خیلی دلم براش سوخت،دخترشم خیلی گناه داشت کز کرده بود یه گوشه گریه میکرد
اینم بگم اصلا اینجوری نیس که بیش فعال باشه خیلی بچه باهوشیه ولی فوقالعاده حساس و کنترل گره
من واقعا موندم چه کنم
مامان فندق🩷 مامان فندق🩷 ۱ سالگی
مامانایی که بیدارین بیاین از عذاب وجدانم کم کنین... حدودا یک هفته ای میشه شیر شب دخترمو قطع کردم و شیر روزش روهم به شدت کم کردم سعی دارم کلا از شیر بگیرمش... درسته هنوز ۵ ماه مونده تا دوسالگیش اما دخترم حدودا دو سه ماهی میشه اصلا لب به غذا نمیزنه صبح تا شب هرچی براش میاوردم حتی مزه نمی‌کرد راضی بودم بریزه همه جارو کثیف کنه اما ی قاشق غذا بخوره فایده نداشت اصلا اما این چند روز که شیرشو کم کردم ماشاالله داره غذا میخوره خیلی خوشحالم اخه بچه تو این سن بیشتر از شیر مادر به غذا و آب نیاز داره دخترم قد و وزنش ماشاالله خوبه اما نگران بودم تا کی میخواد غذا رو پس بزنه از طرفی اصلا لب به پستونک و شیشه نزده تا حالا شیر پاستوریزه هم لب نمیزنه اصلا... حالا خانواده شوهرم فهمیدن هی بهم عذاب وجدان میدن که بچه گناه داره تا دوسال بهش شیر بده تو چجور مادری هستی
شبا خیلی سخت تر میگذره دخترم عادت داشت شب تا صبح زیر سینه می‌خوابید الان طفلی رو پاهام میخوابه خیلی بهانه میگیره خیلی گریه میکنه از طرفی سینه هام پر شیره دلم نمیاد بهش ندم اما بالاخره ی روز باید از شیر بگیرمش دیگه نمیدونم چیکار کنم تا الان رو پاهامه بزارمش زمین گریه میکنه.... خودمم خیلی ضعیف شدم دوران شیردهی ۳۲ کیلو کاهش وزن داشتم ...عذاب وجدان دارم دلم برا دخترم میسوزه چیکار کنم