۷ پاسخ

اول از جاهای نزدیک و برای یه تایم کوتاه شروع کن، جایی که خوشش بیاد بچه هارو ببینه جذاب باشه مثل پارک و فضای سبز، یه نیم ساعت ببرش پارک یا یک پیاده روی کوتاه اطراف خونه. همون اول نبر بازار یا جای گرم و شلوغ که بخوره تو ذوقش و کلافه بشه.

من رفتم بیرون بعد ۶ ماه همراه ویانا یه عینک آفتابی بخرم یه هورچی بازی درآورد که گفتم غلط کردم سریع برگشتم

میدونی الان نری دوماه دیگه پاییز میاد و زمستون و سرما فصل سرماخوردگی و... خیلی بدتره که..یک باد بخوره.....الان حتماا حتمااا برو که اون موقع تو زمستون فقط روزهایی ک هوا خوبه میشه رفت بیرون

عزیزم برو بیرون طوری نمیشه....با همسرت دو نفری باشین اتفاقی نمیوفته.نهایت گریه کرد اذیت کرد سریع برمیگردین خونه...

منم همین شرایطو دارم جرات نمیکنم پامو از در خونه بذارم بیرون پسرم انقد گریه میکنه خدا میدونه یه دقیقه میبرمش تو حیاط گریه ش کل محلو برمیداره 😓

دقیقا مثل منی منم بارداری سختی داشتم همش تو خونه بودم الانم همش تو خونه ام بازار که اصلا فکرش هم نمی کنم چند بار مهمونی رفتم اصلا بهم خوش نگذشته خونه مامانمم که میرم همش درگیر با بچه
اینکه بخواد بفهمه بیرون رفتن رو یکسال به بعد دیگه

هی تو نیستی من از تو بتر بودم

سوال های مرتبط

مامان عطرین و آریا🩷🩵 مامان عطرین و آریا🩷🩵 ۵ ماهگی
تجربه بچه شیر به شیر خلاصه بگم :بچهام ۱۵ماه و دو روز فاصله سنیشون هست 🤱یه روزایی کم میارم واقعا ،،من ادم بشدت پرحوصله ای برای بچه هستم و عاشق بچه همش سعی میکنم بازی کنیم بخندیم بیرون بریم ولی باید بگم خیلی سختههه،، ی روزایی از شدت عصبانیت سرمو میگیرم تو دستم و گریه میکنم چون از جیغ زدن سر بچه بشدت بدم میاد محاله جیغ بزنم ولی میشینم گریه میکنم همون لحظه مخصوصا وقتایی دوتایی گریه میکنن 😐خدا نکنه که دوتاشون باهم از خواب بعد از ظهر پاشن که استرس دارم شیر و غذا به کی بدم چکار کنم
وقتایی میخایم بریم بیرون دوساعت کارمه تا اماده شیم و وقتی میخایم بریم بیرون بقدری خسته میشم که میگم ملیکای احمق بیرون رفتنت به چیه بتمرگ تو‌خونت 😐درضمن همسر پر حوصله ای دارم و یه وقتایی هرچه میگم غر میزنم کوتاه میاد بنده خدا چیزی نمیگه ،،بهم‌کمک میکنه پوشک میکنه ولی با این حال اخر شبا کمرم میسوزه
و شانس دیگه ای که اوردم دخترم بادرک و شعورهست و شرایط درک کرده که نباید اذیت داداش کوچیکش کنه و یا دست بزن و اینا نداره و خیالم راحته وگرنه دیوونه میشدم کلا 😎
این رو هم بگم من شهر غریبم و کمک دیگه ای جز خدا و همسرم ندارم
خلاصه که هواستون باشه با اگاهی تصمیم بگیرید برای فرزند پشت سرهمی
عکس از مادر خسته ای که بزور سرپاست