۲۳ پاسخ

من خیلی موافق بی ادبی این بچه نبودم به این نمیگن اعتماد به نفس به این میگن بی ادبی
قطعا هربار رفته وسیله کسی و برداشته مادرش بهش تذکر نداده

من هر وقت رایان وسیله ‌ی کسی و برمیداره
میگم مامان جان باید ازش اجازه بگیری
یا یه جوری گولش میزنم ازش بگیرم و بهش توضیح میدم که این وسیله ماله خودش نیس هر بار بازیش تموم شد میده بهش
شاید گاهی وقتا گوش نکنه ولی انقدر میگم انقدر میگم انقدر میگم تا بره تو مغزش

عزیزم آدرس جایی ک میری کجاست
و چجور کلاسی هست
میشه راهنمایی کنی

دختر من کامل حرف نمیزنه
چند روز پیش تو پارک دختر اومد وسیله اش رو برداشت
یهو لنا متوجه شد اومد گفت مامان
گفتم خودت برو با مهربونی ازش بگیر من اینجا نشسته ام
خودش رفت ازش گرفت اومد
سعی کن بهش بگی خودت برو بگو کم کم یاد میگیره
الان میریم اگر دوست نداشته بده وسیله اش رو خودش میره میگیره میاره میده به من میره بازی میکنه باز

مژده جانم خوبی گندم قشنگم خوبه؟نیستی چندروزه🥺

درسته از لحاظ بعضیا بی ادبیه مژده
ولی من معتقدم تو این دنیای بی رحم بچه دلسوز خوش قلب له میشه

من ببخشید پسرم دارم جوری بار میارم واقعا بتونه از خودش دفاع کنه اگر نتونه دو روز دیگه داماد شد چه جوری از دختر مردم دفاع کنه 😅
واقعا مصمم

من از این بچه های بیتربیت متنفرررررررررم اصن هم خوشم نمیاد بزرگ بشن چقدر زورگو و بی ادب میشن اه .ولی اینکه در مورد وسیله ی خودش زرنگ باشه نزاره کسی ازش بگیرع خوبه ولی از بچه ی زورگو متنفررررررم برمیگرده به تربیت خانواده چون قطعا پدرمادر خوششون میاد بچه شون زور میگه ولی نمیدونن گند میزنه به تربیت بچه

مینورامم تازگیا خیلی زورگو شده،منم نمیدونم بهش چی بگم یا چیکار کنم🤔🤔

بعد گندم الان کوچیکه واسه نشون دادن این رفتارا ، بارانا هم این سنی ک بود گاهی گریه میکرد الان دیگ اگ نزاره بچه ای بازی کنه اهمیت نمیده بهش کار خودشو میکنه دیگ خیلی بخواد دفاع کنه از خودش هلش میده

بنظر من درست نیست این رفتار ، درسته باید حق خودشو بگیره بچه ولی وقتی خارج از نوبتشه ، بنظرم باید صبر کردن رو یاد داد ب بچه تا اینک چون هرکار دلت میخواد بکن

پسر منم اول اینطوری میزد زیر گریه ولی الان جیغ میزنه نمیده دوستش هم دیگه نمیخواد وسیله رو یا یه دوست داره میومد میزد به زور میگرفت ولی تازگیا کسرا هولش میکنه جیغ میزنه دیگه اونم نمیزنه یا زور نمیکنه

چه کلاسی میبریش مژده جان؟

عزیزم ادرس کلاس رو‌میدی؟ راضی هستی؟

ایناام ایشالا تا ۳ سالگی یاد میگیرن

میریم خانه بازی
میخواد ایرهاکی بازی کنه
یه بار دوبار گفتم خودت برو توپش رو بگیر
بعدم کارت تموم شد ببر بده خانوم
الان خودش انجام میده کامل
بنظرم بگو و بشین تماشا کن

این اعتماد به نفس ذاتیه و کار پدر ومادراشون خیلی راحته چون بچه خودش داره..اما ماهایی که بچه هامون اینطور نیستن کارمون سختتره باید تقویت کنیم هی و هی...پسر منم مثل گندم گونه و من خیلی نگران

از مامانش سوال میکردی رازش چیه

به نظرم بیشتر این رفتارا ذاتیه
دخترمن یه عالم جمع شن کاری رو بگن انجام بده زیر بار زور نمیره کاری ک دوست داره رو انجام میده شخصیتش این مدلیه تا الان نشده پس خودش برنیاد

مژده جون میشه به بچه سن دختر من این موارد رو فهموند؟چون گاهی با دختر داییش که یکسال از دخترم بزرگتره وسایلشو برمیداره و میدوه میره و اونم گریه گریه.منم ازش وسایل اونو میگیرم و بهش میدم نمیدونم میتونه بفهمه یا از الان بفهمونمش یا نه؟

دقیقا پسر منم اینجوری اصلا بلد نیست انقد با اعتماد به نفس خاستشو بخاد اگه به خاستشو نرسه یا میاد سراغ من یا گریه میکنه

من پیشاپیس نگران این قضیه هستم🥲
چون حس میکنم مرز باریکی بین بی ادبی و حاضر جوابی
و اعتماد به نفس و خوش برخوردی و نترسیدن بچه هست😩
نمیدونم دقیقا متوجه میشین یا نه منظورمو

یعنی که چجوری به پسرم بفهمونم حقشو بگیره ولی دعوا راه نندازه و با احترام و اعتماد به نفس این کار رو کنه

بچها ی منم مثل دخترشمان ولی برای منم خیلی عجیبه بچهای جاری من مثل همون بچه زورگوئه هست بعد معلوم ضد بیش فعاله😅😂ولی خیلی حاضر جوابه من از پس زبونش برنمیام خیلیم خونه ما میاد

باید ببینه بشنوه لمس کنه درگیرش باشع تا یادبگیره!اونم تنهایی!ت محیطش قرار بگیره تا حقشو بگیره!منظورم زورگویی نیست!ولی باید یاد بگیره بتونه از حقش تنها دفاع کنه وگرن ت مدرسع اذیت میشع

سوال منم هس

سوال های مرتبط

مامان گندم🌾 مامان گندم🌾 ۲ سالگی
با روانشناس کودک صحبت کردم
گفت ک یک ماه صبر کن ببین بهتر میشه
اگه بهتر نشد ببر گفتار درمانی

برای اونایی ک نمی‌دونن : گندم رو چهار سری بردم استخر کودکان بار اول نترسید و اوکی بود
بار دوم علاوه بر اینکه نترسید کلی هم کیف کرد و میخندید و با دوستاش بازی میکرد
بار سوم😭انگار تازه عکس و شکلک های استخر رو دید چنان ترسید چنان ترسید ک از ترس میلرزید
کف استخر پر از شکل های خرچنگ و لاکپشت و کوسه و ماهی و ایناس
شکل های بزرگ بزرگ و واقعی طور
اومدیم خونه همش میگفت از کف استخر میترسم شب خوابید تو خواب گریه کرد و پاهاشو مث تو استخر ک ترسیده بود جمع میکرد
اینطوری بگم ک چهار شب ما اصلا خواب نداشتیم هی میخابید هی خواب بد میدید بیدلر میشد و گریه ( ک من فک مبکردم از دندونه نگو ک از ترسه)
دیدم گندم میخاد صحبت کنه با ترس صحبت میکنه
کلمات اول رو تکرار میکنه ( اصلا دلم نمیخاد بگم لکنت از اسمش هم بدم میاد😭)

الان حدود ده روز میگذره و گندم همچنان هرروز روزی سه چهار بار اسم اونجا و ماهی و لاکپشت اونجا ک ترسیده رو میاره
یهو میاد بغلم میگ از لاکپشت استخر ترسیدم😭
نمی‌دونم باید چیکار کنم ک یادش بره
همش باهاش بازی میکنیم کتاب میخونبم میبریم بیرون پارک


توروخدا برا گندمم دعا کنید 😭😭😭
مامان آقا محمد مامان آقا محمد ۲ سالگی
سلام من خودم و همسرم شاغلیم و بچمون میزاریم خونه یکی اقوام. من خودم سعی میکنم هر هفته حداقل یه جای تفریحی ببرمش حالا یا خانه بازی، یا پارک، یا یه فضایی که راحت بتونه بازی کنه. تجربیاتما براتون به اشتراک میزارم شاید به درد کسی خود.
این هفته بردمش خانه بازی کفشدوزک تو خیابون پروین سر آل خجند.
خانه بازی خلوتی بود. وسایل بازیش کم بود ولی چیزای جالبی داشت. دو سه تا پنل داشت که به درد دست ورزی بچه های بالای ۹ ماه تا ۳ سال میخورد. رو پنل ها چند مدل قفل و کلید و سازه ماشینی، آیفون و کنترل تلوزیون، کلید برق و زیپ و ... خیلی جالب بود اینا را جای دیگه ندیده بودم. یه قسمت سوپر مارکت داشت که انواع تجهیزات فروشگاهی مثل ترازو و کارتخوان و سیستم، بارکدخوان و .. داشت و میوه و لوازم مصرفی برای فروش(این قسمت را پسرم خیلییی دوست داشت). یه اتاقک آشپرخونه داشت با سرویس کامل وسایل آشزخونه مناسب بازی دخترا.
سایر بازی ها: استخر توپ- ماشین و قسمت خیابون بندی شده- شن بازی- دو تا بازی نمیدونم چی بودن جدید با برق کار میکنن شبیه گیم ... . ترامپولین- ابزارآلات چوبی
یه حیاط بزرگ هم داشت ک کامل کفش چمن مصنوعی بود و دورش هم حفاظ مناسب کودک بود. تاب بازی و سرسره ماشینی داشت..

در کل ارزش حداقل یک بار رفتن را داشت. جاشم خیلی سر راست بود. با اتوبوس لاله امام حسین به راحتی سر خیابون پیاده میشید و در کمتر از ۲ دقیفه پیاده روی میرسید به خانه بازی!

قیمتش انگار ساعتی ۱۲۰ تومن بود. عکساشا پایین میزارم