یادمه یبارهمون اوایل ازدواجمون که بامادرشوهرم ایناباهم زندگی میکردم خواهرشوهرم میرفت سرکاریه دخترخوشگل وتپل شش ماهه داشت تامیرفت سرکاراینومیاوردمادرش نگهداره منم خیلی دوسش داشتم همش بغلش میکردم یبارتوبغلم نشسته بود مادرشوهرم همینجوریهوویی اومدگفت نکن بچه رواذیت میشه اخه مگه چیکارش کردم منم خیلی ناراخت شدم بعدش اصن دسش نزدم ولی تاالان هنوزعقدشودارم🥴😑دوتاخواهرشوهرکوچیک دارم نه سالشه یکی بعضی وقتاجلومادرشوهرم دسش میزنه منم میخام بگم نکن اذیت میشه 😐💔الان یاداونروزافتادم بایه حالتی بهم گفت که انگارداشتم بچه رومیکشتم 🤔مادرشوهرم ادم خوبیه ولی ماهی یباریه تیکه میندازه که میره رواعصابم خودخوری میکنم

خوداروشکر که خوبه😍
وقتی به قول خودت ماهی یه بار یه چی میگه بیخیالش باو
همه ماها یه جاهایی به طرف مقابلمون یه حرفی میزنیم که بنظرمون چیزی نیس ولی طرف مقابل ناراحت میشه
شرط میبندم اگه همین لحن همین طوری مادرت میگفت ناراحت نمیشدی
چون مادرشوهرت گفته ناراحت شدی
نمیخاد دهنتو خرااب کنی به اون سمتا بکشونی
هرچی بیخیال تر بهتر جیگر

بیخیالش به نظرم. باز خوبه آدم خوبیه حالا ماهی یه بار تیکه بندازه زیاد توجه نکن. مادرشوهر من انقدر تیکه میندازه و اذیت می‌کنه که دیگه از حرف ها و رفتارهای معمولیش هم بدم میاد و بد برداشت میکنم ازشون. کلا یه حس نفرت بهش پیدا کردم که دیدنش هم آزارم میده 🤦🏻‍♀️

دقیقا مادرشوهرم منم ادم خوبیه ولی هر از گاهی یه چیزایی میگه یا یه کارایی میکنه که اعصابم خورد میشه