۱۳ پاسخ

عزیزدلم خسته شدی درکت میکنم🫂
برای ماهم خیلی اتفاقات افتاده ک چندان جالب نبوده اما باردادی من و اومدن دخترم ب زندگی همرو از یادم برده ب دلخوشی هایی ک داری خودتو گره بزن اونا راه نجاتن و از نماز و قران غافل نشو ک خیلییی ارومت میکنه

همه مشکل دارن... به سال هم ربط نداره به نظرم.. منتها مشکلات اینقدر زیاد شدن ک ماها دیگه طاقتمون تموم شده.. صبر و حوصله سال های قبل و ندارم.

گلم مشکل چشمای شوهرت چیه؟بعداینکه من پیامت باپسرتوخوندم حس میکنم ایناحرفای پسرت نبوده یاکسی دیگه به جای اون جواب داده مطمئنی خودش جواب پیامت داده

من از وقتی عروسی گردم سال برام خوب نبوده از بس مشکل پشت مشکل

برامنم ازپارسال خیلی داره سخت میگذره .شوهرم ارکاربیکارشد .ماشینمون رفت وووووو .انشالله همش خیره وخداجبران میکنه

بدترین سال عمرم بود از اول ۴۰۴ازاین دکتر ب اون دکتریم همسرم خیلی یهو از زانو ب پایین پاهاش درد گرف ک هیچ دکتری نفهمیدن از چیه واقعاً کعی بشع تموم بشه خسته شدم

سلام عزیزم.همه کم وبیش مشکلات دارن
ولی مشکلاتم رو اونقدر بزرگ نمیبینم. چون همش با خودم میگم همه اینها حکمت خداست.اینا همش نشونست که باید پیش بیان و بگذرن
دنیا رو خیلی سخت نگیر. هرچقدر سخت بگیری سختتر میگذره.اصلا با خودت نگو سال بدی بود. بگو اینا امتحان های خدا بود که منو میزاره تو سختیهاش
همش باخودت بگو پشت هر در بسته ای یک در بازی هم هست
ولی سعی کن دوباره با پسرت ارتباط بگیری. اصلا ولش نکن.
من باشم میرم مشاوره تا راهنمایی درست بگیرم
سعی کن قوی باشی.خدا داره صبروتحملت رو میسنجه
گهگاهی منم میگم خستم و دوست ندارم از خواب بلند بشم و ببینم مشکلاتم تموم شده
ولی هروقت بیدار میشم میگم امروز یک روز جدیده. امروز خوب شروع میشه

قدرت ذهنت رو بالاببر. همش با خودت فکرهای خوب رو تلقین کن

عزیزم اینجور نگو ب فال نیک بگیر انشالله ک خیره همین ک بعد این مدت باز با پسرت حرف زدی خودش یه اتفاق خوبه بقیه چیزا هم با گذشت زمان حل میسه بنظرم بهش فرصت بده یا با یه مشاور خوب صحبت کن ببین چ تصمیمی باید بگیری

ببخشید میپرسم
آخر برا تولد پسرت چکار کردی

خداروشکر خیلی خوب و عالی همه چیز روبه خود خدا واگذار کردم خودش برامون درست می‌کنه گلم انشاالله شماهم مشکلاتتون هرچه زودتر حل بشه

من از ۴۰۳ تاالان بدبیاری مزخرف

منم بدددددد. باباموازم گرفت 😭😭😭😭😭😭

دقیقا وقتی که حال منم عین حال شماست پیامتو دیدم تا الان بد داره میگذره برای ما از سال تحویل با غم وناراحتی شروع شد هنوزم ناراحتی ونگرانی از بین نرفته منم گاهی احساس میکنم به یه بزرگتر به یه حامی احتیاج دارم واینم بگم الانم ما امام زمان وداریم شاید نتونیم با چشم سر ببینیم ولی باهاش حرف بزن حتما میشنوه

سوال های مرتبط

مامان محمد سبحان مامان محمد سبحان ۵ سالگی
سلام مامانا مثل چی تو گل گیر کردم توروخدا راهنماییم کنید
کلا از خورد و خوراک و زندگیم افتادم
در رابطه با تاپیک قبلیم که دیدید پسرم چه استقبالی ازم گرد دو سه روز بعد کلا عوض شده رفتارش... همش کارش شده گلایه اینکه چرا ولم کردی تو چجور مادری هستی الان اومدی تو زندگیم چیکار کنی اونموقع که مادر میخواستم نبودی و خیلی حرفای دیگه...یجورایی فقط دوست داره منو مقصر جلوه بده منم نمیتونم همه حقیقت و بهش بگم چون تو سن حساسیه میترسم بره با پدرش دعواش بشه،حتی حاضر نشد همو ببینیم ...من بهش حق میدم ولی نمیدونم چجور قانعش کنم اگه کسی میدونه یه راهی جلو پام بذاره 😭😭😭😭😭
کلا از زندگیم افتادم نمیدونم این کارما که میگن کجاست چرا به پدرش نشون نمیده که چیکار کرده...بعد من دوتا زن گرفت طلاق داد از زن سومش دوتا پسر داره طفلک کوچیکه تو شیر مادرش ولش کرد و رفت
از خدا مرگمو میخوام ولی نمیدونم چرا نمیده آخه من چه گناهی کردم اینقدر عذاب باید بکشم🥺🥺🥺
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی رفلاکس
فرزند پروری بچه داری تب کودک سرماخوردگی رفلاکس