سلام‌مامانا خیلی ناراحتم...دخترم ک نوزاد بود پیش ی دکتر میبردم ک کلی دارو میبست ب دل دخترم بعد میگفت داروی کولیک ندی بهش فقط بزاش صدای آب و سشوارو اینا بزار...منم بچه اولم بود و اونوقتام گهواره نداشتم ک ببینم مامانا همه دارن دارو کولیک میدن و عادیه ...دخترم کولیک شدید داشت و از شب تا صب نزدیک ۸ ساعت یا بیشتر گریه و نق داشت...

بعد حرفم اینه ی پست دیده بودم اون گریه ها و عذاب خیلی روی روح و روان بچه تاثیر منفی داره و در بزرگسالی نق نقو و گریه رو و ناسازگار میشن... و واقعا دخترم خیلی نق نقو و الکی گریه کن شده ...چ شب چ صب چ هر تایمی...

نمیدونم بخدا...

سر پسرم دکترو عوض کردم ن دارویی میده الکی ن هیجی و گفت هز داروی کولیکی خواستی بده و گرمیچر نرس دادم اب رو اتیش و تو گهواره هم میدیدم همه میدن و مثل سر دخترم مبتدی نبودم و واقعا راضی بودم...

بنظر‌شمام اون همه عذابی ک هرشب دخترم کشید ماها میتونه تاثیر داشته باشه رو روح و روانش؟؟؟

۴ پاسخ

نه عزیزم . خیلیا مثل پسر خود من با دارو هم کولیکش اروم نمیشد. بسیاری از دردای کولیکی فقط با دارو کمی کاهش پیدا میکنه خوب نمیشه. در ضمن اگر درد کولیک رو فاکتور بگیریم درد دندون دراوردن یکی از بدترین درداییه که انسان در طول عمرش میکشه اما خوبیش اینه تو حافظه ادم نمیمونه. بعضی از دردها اجتناب نا پذیره.شما مدل دخترت اینجوریه ربطی نداره به کولیکش.

نه ب نظرم دلیلش اون نیست
نمیدونم دخترت چند سالشه احتمالا اقتضای سنشه ببین با اومدن برادرش حساس نشده؟
وگرنه این همه بچه تو قدیم بدنیا می اومد هیچ داروی کولیکم نبوده بدن دلیل نمیشه...

نه عزیزم فکر نمیکنم اینطوری باشه، پسر منم مثل دختر شما خیلی اذیت شد از شب تا صبح همش گریه میکرد، البته من خودم با دارو مخالف بودما هیچ چیزی بش نمیدادم، باور کن از شب تا صبح فقط تابش میدادم تا آروم بشه، ولی زیر بار دارو نمیرفتم، الانم خداراشکر نه نق نقو هست نه الکی گریه میکنه، مگه اینکه چی بشه گریه کنه، پس اصلا خودتا سرزنش نکن، من فکر میکنم بیشتر به خاطر اومدن برادرش هست که حساس شده، آخه دخترها هم که اصلا خودشون یکم حساس هستن سر هر چیزی

نه بابا عذاب وجدان نگیر ، حافظه نوزاد اصن میگن ۳ روزه

سوال های مرتبط

مامان هلیا و بردیا مامان هلیا و بردیا ۳ سالگی
سلام مامانا🚫 لطفا وقت بزارید بخونید بلکه تجربه ای داشته باشین🚫من ی دختر دارم ک اخر شهریور ۳ سالش پر میشه...از وقتی پسرم ب دنیا اومده خیلی نق نقو شده و سر هر چیز کوچیکی گریه میکنه مرتب...قبل بدنیا اومدن‌پسرم من خیلی باهاش بازی میکردم ولی الان واقعا وقتشو جونشو توانشو ندارم مثل قبل...بچم خودش با اسباب بازیاش سرگرم‌میکنه ...خونه مادرهمسرم طبقه پایینه زنه خیلی خوبیه مدام دخترم تو پله هاست بالا پایین ..با مامانجونش خیلی خوبه...ولی خب دوس داره همه رو بزنه و میزنه...حتی مامانجونشو...با بچه های همسن یا کوچیکتر از خودش جور نیست اصلا با بزرگتر از خودش مثلا ۱۰ سال اینا بهتر بازی میکنه...خیلی تو فکرشم و نگرانشم خیلی تنهاست...دیروز عمش اومده بود میگفت عمه نرو خب من تنهام...همش میگم کاش پسرم زودتر بزرگ شه ک همبازی شن...
خودمم واقعا توان سابقو ندارم و کارم زیاده و تا اخر شب درگیر کارام...

بنظرتون این رفتارای دخترم عادیه؟اخه ی روانشناسه میگفت بچه هایی ک مرتب گریه میکنن سر هرچیزی دچار افسردگی ان...
نظر شما چیه؟