عزیزم برنامه بلو رو نصب کن کد دعوت بهت بدم بزن ۱۰۰ تومن هدیه میده ک میتونی بریزی تو کارتت
اینم کد دعوت PXHUKQ
۴۴۴من اصلا جیغ و داد نکردم توی دردا بی حال میشدم و ناله میزدم باز وقتی دردا کم میشد منو خواب میگرفت تا میخواستم بخوابم دوباره دردا شروع میشد اونجا که درد داشتم و ساکت بودم یه پرستاره صداش اومد گفت این چجور ۸ سانتیه که خوابه😅🥴 فکر میکرد من خوابم انقدر درد داشتم که بی حال میشدم تا میخواستم بخوابم دردا شروع میشد .
بعد که زایمان کردم و بخیه زدن رفتن (دوساعت باید تحت مراقبت باشی همونجا) بعد یه ساعت که اومدن شکممو فشار دادن گفتن خون رقیق میاد از داخل پارگی داره باند فشار دادن داخل باز اونو بعد چند دقه در آوردن دوباره فشار دادن گفتن نه پارگی داره و وقتی من بی حسی و دردم تموم شده بود سه تا بخیه از داخل زدن که خیلی بد بود ینیی از زایمان بیشر اذیت شدم انقدر که شکممو فشار دادن دیگه بخیه زدن و رفتن وبچه رو آوردن شیر بدم و بعدم که دوساعت کامل شد بردنم بخش
(راستی حین زایمان وقتی ۵ سانت بودم دکتر که اومد بالا سرم پرستار معاینه کردش گفت تغریبا ۴ .۵ سانته لگن خوبی داره ان اس تیش خوبه )من خیلی خوشحال شدم
من از ۳ سانت که ساعت ۶ بودم ساعت ۱۱ تغریبا زایمان کردم و ماما همراه نداشتم بهتون توصیه میکنم بگیرین اگه دل نازکین چون اونجا هیچ کس کمکتون نمیکنه اگه بگیرین حد اقل یکی هست دستتونو بگیره
۳۳۳دیگه لباس پوشیدم منو روی ویلچر گذاشتن بردن توی اتاق زایمان ان اس تی وصل کردن به شکمم و سرم وصل کردن پرستارا عوض شدن این پرستار که اومد خوب بود ینی اخلاقش از اون یکی بهتر بود دیگه هر یک ساعت میومد معاینه میکرد من ساعتای ۱۰ و نیم فول شدم و انقدر درد داشتم که مردم و زنده شدم اون زور زدنای آخر خیلی بد بود فکر کن درد شدید داری همینطور باید از ته عمق وجود زور بزنی ساعت ۱۰ و ۵۵ دقیقه بود که دیگه دخترم به دنیا اومد اونجا یه حس عجیبیه وقتی یهو شکمت خالی میشه بعدم که باید زور بزنی که جفتت بیاد و دیگه راحت میشی لحضه برش زدن خیلی بده و لحظه بخیه زدن من که خیلی اینجا اذیت شدم
۲۲۲۲روز بعد ساعتای سه بود من دراز کشیده بودم خواستم بلند شم برم آب بخورم دیدم از داخل یه صدایی اومد و بعد از من اندازه یه آفتابه آب ریخت بعد رفتم خودمو شستم تو حموم شرت و پد گذاشتم دیگه هینطور ادامه دار از من آب میومد آماده شدیم با مادرم و جاریم و شوهرم رفتیم بیمارستان توی راه هم جاریم برام شربت گلاب و خاکشیر درست کرده بود خوردم نزدیک بیمارستان که شده بودیم توی راه هم هر پنج دقیقه درد میگرفت منو دیگه رسیدیم بیمارستان فشارمو گرفتن بعد پرسیدن چه بیمه من گفتم روستایی انقدر بد رفتار کردن چرا اومدین اینجا و برین نهم دی اینجا هزینه اش زیاد میشه ما گفتیم اشکال نداره گفتن باید شوهرت بیاد و شوهرم که گفت هرچی هزینه شد اشکال نداره مدارکو برد که پرونده تشکیل بده منو که معاینه کرد گفت سه سانتی ساعت ۶ عصر بود و نزدیک تعویض شیفت بود و پرستارا بد اخلاق اصلا کمک نمیکردن تو اونموقع اون همه درد داری اونا حتی زورشون میاد دستتو بگیرن
مبارکه به سلامتی باشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.