۷ پاسخ

عزیزم🥹🥹
منم تا چهل روزگی پیش مادرم بودم چون شهری که زندگی میکنم کسیو ندارم نیاز به مراقبت داشتم بعد از اون که برگشتیم خونه یه بار رو تختمون خوابیدیم خداییش چون بچه وسط بود خودمون لبه تخته می‌خوابیدیم جامون نبود شب دوم باز دوباره جامون نبود شوهرم گفت واسه اینکه شما راحت باشید من میرم تو سالن،گفتم قرار نیس بخاطر بچه جامون جدا شه،ما از ایناییم همیشه شبا موقع خواب شده ۵ دقیقه هم میگیم بیا با هم دیگه حرف بزنیم همون کنار هم صحبت میکنیم،خلاصه رو تخت که جامون نیس هر سه تامون میریم تو سالن،دخترمم وسطمون نمیزارم من همیشه کنار شوهرمم.
اتفاقا آدم حساسی نیستمااا بگید چسبیده به شوهر فقط بنظرم نباید اجازه بدیم زایمانو بچه اینا...فاصله بندازه

شما هم برید تو اتاقی که تخت هست بخوابید
وسایل ها رو جابجا کن

شما برید پیش اون، نزار بچه هیچوقت فاصله بندازه بینتون،بزرگ میشه این روزارو یادش نمیاد اون، منتها ارتباط شما خراب میشه،،، شده بچتو پایین تختتون بزار اما پیش شوهرت بخواب، اون باگریه تورو بیدارمیکنه عزیزم

سخت نگیر منم از وقتی بچم دنیا اومده شاید یک ماهشو از شوهرم جدا خوابیدم،کل روزو اون میره سرکار گناه داره من با پسرم میرم اونیکی اتاق وقتایی که بیقراره تا همسرم اذیت نشه

من بخدااگه جای توبودم تخت جمع میکردم منم شوهرم کمک نمیکنه امابغلم میخوابه شباکه گریه میکنه بلندمیشه میشینه همینجوری بااینکه ساعت۴میره سرکار

باهاش صحبت کن عزیزم بگو وقتی شبا پیش ما میخوابی برای من دلگرمیه

ازش نپرسیدی چشه؟
دردش چیه

سوال های مرتبط