۶ پاسخ

پارسال توی همین وضعیت بودم دوسال بود شوهرم بچه نمی‌خواست پارسال گیر داد منم هم دانشگاه میرفتم هم مدرسه سر کار اصلا نمی‌خواستم اون تایم باردار بشم ولی خیلی اصرار کرد و هربار هی تکرار می‌کرد.
وقتی باردار شدم اوایل حسی نداشتم ولی بچه انگار یه مهری داره که خودش با خودش میاره انقدر دوستش داشتم براش ذوق داشتم اما دور از جونت دقیقا ۶ ماه پیش از دستش دادم.
سخت بود سه ماه توی شکمم بود باهاش خو گرفته بودم.
حالا اونقدری من عاشق بچه شدم و این دکترو و اون دکتر بخاطر بچه رفتم که فکر نمیکنم همسرم اندازه من عاشق بچه باشه.
یه مهری داره این بچه که فقط وقتی بیاد متوجه میشی

ما اصلا بچه نمی‌خواستیم اما یهو حامله شدم با وجود پيشگيري

چند وقته ازدواج کردی

من همین الآنم میترسم ته دلم کلی هم مشکلات دارم ولی توکل کردم به خدا ایشالله که همه چی خوب میشه خوب پیش میره همسرمم نه راضی بود نه ناراضی توکل کردیم جفتمون به اینکه ما راه رو میریم خدا هم کمکمون میکنه

دوسش داری بچه رو

دقیقا ماهم همینطوری بودیم ولی یهو زد و باردار شدم دیگ.

سوال های مرتبط