۱۰ پاسخ

من بعد بیمارستان ان شاالله یه راست میرم خونه مامانم

من ۱هفته مادرشوهرم بود بعدش رفت
ولی هرلحظه مامانم سر میزد بهم

من میخام برم ده روز اول خونه‌مامانم ایشالا ولی چقدر خوبه کسی تو اون ده روز نیاد😩

من که فقط دغدغم این بیست روزه ک بگذره و زایمان کنم دیگه خستم از درد دنده هام. اصلا نه میتونم دراز بکشم نه بشینم نه بخوابم خیلی کلافم. بعد زایمان سرم خیلی شلوغه ده روز اول مامان و خواهرم میان کلا پیشم میمونن. روزاهم کلی مهمون میاد😍😍 بعد ده روز هم میرم خونه مامانم میمونم

تک تنهام فعلن 🥲

منک مادرم فوت شده وخواهرامم دور هستن و نمیان سزارین هستم و خودم و همسرم پسرم کمکم هستن🥺

منم خیلی دغدغه هام زیاد شده
دوست دارم دورم خلوت باشه🥲احساس میکنم حوصله شلوغی رو نخواهم داشت و اینکه بیشتر معذبم

من خونه پدرشوهرمم زندگی میکنم
بعد زایمان دیگه اینجا بودم و کمکیم مادرشوهرم بود
و اگه خودش نبود پدرشوهرمم می گرفتش مثلا سرویس میرفتم لباس میشستم و اینا

منم به همون روز انشالا فکر میکنم متعسفانه منم چون دخترم میره مدرسه خانوادم پدریمم یع شهر دیگه هستن اونا هم سختشونه بیان شوهرمم سرکار خیلی سخته

من اینقد همه دخیل بودن و نظر میدادن که واقعا دلم میخاد برگردم عقب و اونجور که دلم میخواست رفتار میکردم خودم باشم و بچم

سوال های مرتبط

مامان فندق💙 مامان فندق💙 روزهای ابتدایی تولد
مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو هفته سی‌وهشتم بارداری
مامان پناه مامان پناه روزهای ابتدایی تولد