۸ پاسخ

من از روز چهارم کارای خونه کردم ولی بعد ده روز مامانم رفت خونشون و من موندم و دوتا دختر و یه شوهر

من سزارینم خیلی سخت بود خیلی هم درد داشتم ولی مجبور شدم بعد چهار روز خودم آشپزی کنم. ولی واقعا سخته تا الان احساس میکنم بدنم بی حاله و انگار لگنم سسته. کاش یکی بود کمکم میکرد

من از ده روزگی اومد خونه خودم تا ۲۰ روزگی مامانم شبا میومد پیشمون بعد از اون دیگه خودم بچه رو نگه میدارم فقط به کارای خونه نمی‌رسیدم به خاطر کمردرد و بی خوابی که امروز انجام دادم الان داره کمرم میشکنه منم روز دهم داشتم میرفتم خونه خودم فکر می‌کردم خیلی وحشتناکه و گریه میکردم ولی الان عادت کردم شوهرم و مامانمم کمکم میکنن

من با این که سزارین بودم روز سوم بلند شدم بچمم تنها نگهداری میکنم همش هم تنهام خونه امشب به شدت میترسم از خونه خودم نمیدونم چرا

منم هنوز مامانم پیشمه نمیتونم تنهایی گفتم تا ۴۰ منم برم خونه مامانم بمونم تا تموم بشه این دوماه واقعا سخته

منم بعد ۲۲روز خودم سر پا شدم

من بعد روز سوم دیگه خودم بلند میشدم بعد ده روزم اشپزی کردم
خیلی سختم بود ولی مجبور بودم

دوماه

سوال های مرتبط