۱۱ پاسخ

خیلی دیره که مراقبتش مخصوصا بچه هعی راه میره میدوعه اذیت میشه
ولی سنتی باید ده نفر جمع شن دست و پای بچه رو بگیرن ببر پیش جراح

سن پنج سال بهتره با بی هوشی باشه بی حسی بچه اذیت میشه و می‌فهمه و تو روحیه اش تاثیرات منفی می‌زاره

ای وای چرا زودتر ختنه نکردی وقتی بچه بود 🥲🥹

خالم پسرشو ۶سالگی ختنه کرد نمیذاشت دست بزنه پانسمانش چسبیده بود اصلا یه وضعی...
کاش زودتر میبردیش

قطعا ببر دکتر‌ . سنتی ریسکش بالاس

انقد دیره شده احتمالا باید بیهوش بشه.اصلا نرو پیش سنتی هیچی حالیشون نیست.زیاد دیدم ک یا کج شده یا مشکل دیگ پیدا کردن.بخدا خواهرزاده خودمو چند ماهگی ختنه کردن پیش سنتی اصلا معلوم نیست کم بریده زیاد بریده این بچه اصلا هیچی نداره کامل داخل از مال دخترا صاف تره.الان از کجا بره اون طرفو پیدا کنه؟ولی ببر دکتر خودش بهتر میدونه بیهوشی بهتره یا بی حسی

سنتی فک نکنم بی هوش کنن فقط بی حسی میزنن ولی درکل الان خیلی اذیت میشه تادیرترنشده اقدام کن

من شنیدم بی حس میکنن نمیدونستم بی هوشم میکنن
اخه چرا انقدر دیر دلیلش چی بوده؟🤦🏼‍♀️

چرا اینقدر دیر. سنتی بهتره بنظر من .پسر من و کلا فک و فامیل همگی سنتی بوده .اصلنم سخت نیس .طرف دستو پاشو می‌بنده ک تکون نخوره و یه دیقه ای تموم می‌کنه کارشو،بعدشم شوهرت واقعا در حق بچه خیلی کار بدی کرده ‌اون الان ۵ سالشه شاید کسی ب اونجاش نگا کنه خجالت بکشه یا استرس بگیره

خیلی دیره فقط بیهوشی جواب میده .من پسرمو۲۸ روزش بودبردیم ختنه کردیم ن پسرم چیزی متوجه شد ن ما تمام

پسرم تو دوسالگی ختنه کردیم ی امپول زد چیزی نفهمید فقط استرس داشت طفلی
حلقه برا سن بچه شما مناسب نیست

سوال های مرتبط

مامان مانلی مامان مانلی ۵ سالگی
سلام مامانا میشه لطفا راهنماییم کنید
من خواهر بزرگم مریض هست عمل مغز انجام داده و‌ ناتوانی داره یه پسر ۷ ساله هم داره بخاطر همین کلا با پدر و مادرم زندگی میکنن هر دوشون ، منم خودم یه شهر دیگه زندگی میکنم اومدم خونه بابام اینا که کارهای دندون درست کردن دخترم و چکاب هتی سالیانه چشمش و ... رو انجام بدم بخطر همین یکم موندنم طولانی شد این پسر خواهرم خیلی دروغ میگه و بی تربیت هست و روی دخترم هم تاثیر گذاشته حالا جدای از اون امشب یه چیزی فهمیدم که خیلی اعصابم بهم ریخت ، دخترم شلوارشو کشیده پایین و پسر خالش خصوصیش رو‌دیده و حتی دخترم بهم گفت آرو دست گذاشت روش خیلی عصبیم با اینکه آنقدر مواظبشون بودم وقت بازی کردن و... و لحظه ای هم تنهامون نزاشتم با هم توی یه لحظه آخر این اتفاق افتاده حالا مثل خر به گل موندم که چرا اینجوری شد و اینکه حالا باید چیکار کنم و چه واکنشی داشته باشم، و اینکه چون این بچه خواهرمو مامان و بابام بزرگ کردن و خرج و مخارجش و همه کارهاش رو اینا میکنن روش حساسن ،ولی خیلی بد بار اومده اصلا موندم بخدا روح و روانم بهم ریخته بخدا بخاطر اینکه این با بابام اینا زندگی میکنه من بخطر دخترم حدود ۱۰ ماه اصلا پا خونه بابام اینا نزاشتم بد جونوریه کثافت حالا چیکار کنم 😥