مامان می‌نویسم برات اینجا که بمونه به یادگار 🥹🥺


دقیقاً همین ساعتا بود که رفتیم بیمارستان
به محض رسیدن منو بستری کردن و گفتن باید همین امشب زایمان کنی چون کیسه آبت پاره شده

با کلی نگرانی و استرس و ترس و البته ذوق و شوق دیدن روی تو ،تو دلم فقط گفتم خدایا کمکم کن 🥺
ساعت ۹ شب بود که آمپول فشار بهم زدنو گفتن شدت دردت کمه و باید شدیدتر بشه و این بود آغاز بخشی از تجربه ی من از مادر شدن 🥲 دردا پشت هم شروع شدن همانا و دادوفریاد من همانا
تا اینکه ساعت دو و نیم شب گذاشتنت تو بغلم 🥹
انقد از قبل استرس اینو داشتم که مو داشته باشی و کچل نباشی و انقد پیش دکتر و ماما ها گفتم ، همین که بغلم گذاشتن گفتن ببین دخترت چه موهای خوشگلی داره از ما هم بیشتر داره ! 😅
وااای نگم از اولین دیدارمون
تو چرا انقد مظلوم بودی مامان ؟ چرا گریه نمی‌کردی ؟ چرا چشمات باز بود و همه جا رو نگاه میکردی ؟

من قربون اون نگاه کردنت برم ،من قربون اون خانومی و ساکتیت برم ،من قربون اون موهای رو سرت برم که تا دیدم ذوق مرگ شدم چون برات کلی گیره سر و کش مو و کیلیپس گرفته بودم مامانی ، و به ذوق دیدن این صحنه ها که موهاتو خرگوشی ببندم و تو برام دلبری کنی و منم قربون صدقت برم 🥹

قربون قدمت مامان
خوش اومدی
خوش اومدی ب زندگی من و بابایی

تولدت مبارک جان مامان
الهی که باشی ،الهی که باشم تا ببینم موفقیتاتو ، خوشحالیاتو، خنده های از ته دلتو، ذوق تو چشماتو 🥺 🫀 🥹

تصویر
۶ پاسخ

تولدش مبارک😘 بغضی شدم با نوشته هات🙃اصن مادری که با دختر بچه شروع میشه حس میکنم با هیچی قابل قیاس نیست با تمام وجود نوشته هاتو درک کردم
یادم میاد چقدر هر شب بابت داشتنش خداروشکر میکردم🥺

اوخییییی ننه منم دختر میخوام😭😭😭😭
خدا برات حفظش کنه هزار هزار ماشالله

😭😍خدا دخترتونو براتون حفظش کنه
و خدا شما رو برای اون حفظ کنه
دختر داشتن بهترین حس دنیاست
ان شاءالله قسمت هرکسی که آرزوشو داره😭❤🌱🍀🌹

ای جاااانم زیبا ماشاالله ❤️🧿
الهی خدا حافظ و نگهدارش باشه🙏🏽✨

عزیزم تولدش مبارک بهترینهانصیبش🥺❤️😘

عزیزم تولدش مبارک باشه 😘❤️

سوال های مرتبط

مامان دلسا💞 مامان دلسا💞 ۱۴ ماهگی
مامان نفسی مامان نفسی ۱۲ ماهگی
امروز داشتم سرویس بهداشتی رو میشستم ، توالت فرنگی رو هم شستم ،یاد ایام خوشم افتادم 🥹🥲
از توالت فرنگی فقط بعد از زایمانم استفاده کردم بخاطر همین یادآور اون روزاست برام
الان ک دخترم یازده ماهه و ی دوهفته دیگه تولدشه
چند روزه که حالم عجیبه
نمی‌دونم چیه
همش یکسره حال و هوای پارسال این موقع تو سرمه
آخرای بارداریم
پیاده روی هرشب
سخت خوابیدنا
فقط ب پهلوی چپ خوابیدن
تکرر ادرار آخخخ نگم از تکرر ادرار که آبرو نمیزاشت واسه آدم
استرسم برای زایمان چون به شدت فوبیا داشتم بهش
استرس اینکه به دنیا بیاد یعنی شکلیه یعنی مو داره ،من اینهمه براش گیره سر گرفتم 🥹🥲
حس و حال بعد زایمان
اووووفف خونمون هر دقیقه مهمون بود
هرکی یه چی می‌گفت و رو مخم بودن
دوست نداشتم اصلا کسی بغلش کنه دخترمو
شیرم کم بود دخترم گشنه بود باید شیرخشک میدادم فتواهای اطرافیان شروع میشد
اولین دوش بعد زایمان 🥺آخخخ که چقدر این دوش لذت بخشه
اولین دستشویی بعد زایمان ،اینو اونایی که طبیعی زایمان کردن میدونن 🥺
من «مادر » شدم
یک نسخه بهتر از خودم🥺🥹🥲