اومدم درد و دل
خیلی ناراحتم بیشتر به خاطر دخترم ناراحتم الان ۴ روزه که روزا نمیخابه امروز برده بودیمش حموم نیم ساعت بعد حمموم کردن خوابید بعدش بیدار شد ساعت ۱۱ بود از اون موقع تلاش میکنم بخابونمش تا الان که نخوابیده همش چشاشو می‌بنده فک میکنی خابه همین که دیگه تکونش نمی‌دم می‌زارم زمین بیدار میشه ،طفلی نمی‌دونم چشه از ۴ روز پیش که براش سرم زدیم اینجوری شده دو بار براش سرم زدیم ولی مدفوعش شله و ابکیه موقع دستشویی کردن با صدا می‌کنه داخلش هم دونه های سفیده ،احساس میکنم ترسیده از اون روز که دیگه نمیخابه
تازه مقعدش هم کامل خوب نشده خیلی بد سوخته بود نمی‌دونم حساسیت داره چیه
حالم خیلی خرابه انقده گریه کردم چشام درد می‌کنه
دکتر هم میبری سر در نمیاره که ، مگه میشه بچه ۱۲ ساعت بیداره باشه طفلی هی خمیازه می‌کشه ولی نمی‌دونم چرا نمیخابه

تو رو خدا کمکم کنید ، یه نظر بدین آخه من چیکار کنم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

۷ پاسخ

احتمالا رفلاکس و حساسیت به پروتیین گاوی داره عزیز .اگه شیرخشک میخوره بهش آپتامیل پپتی بده

واسش ازاین گهواره ها ک توتلوزیون تبلیغ میکنه بخر .پسرمنم همینجوری بودتامیزاشتم زمین بیدارمیشد رفتم واسش تاپ ریلکسی خریدم هم تاب میشدهم میتونست راحت بخوابه توش .دوتاتاپ میدادم میخابید دیگه راحت شدم

اگه تهران هستی یه دکتر خوب سراغ دارم ببری

آخ مادر خیلی کوچیکه ، حتما دلدرد داره که خواب نمیره، بچه منم همین بود رفلاکس وکولیک داشت ، مدفوعش هم دونه های سفید با سبز بود خیلی اذیت کرد تا بزرگ شد با هیچی خوب نمیشد

برا اسهالش هم پودر گیاهی پلانتاژل بخر بده باراول که بهش میدی اسهالش کامل قطع میشه البته اگه اسهال عفونی نباشه

پسرمنم شبا نمیخوابید یه آقایی همسایه مون بود سید بود بهش گفتم براش یه دعای ترس نوشت گذاشتن زیر سرش دیگه بعداز اون راحت خوابید

آلرژی به پروتئین گاوی نداره.براش نعنی بخر

سوال های مرتبط

مامان آیهان وآیلین مامان آیهان وآیلین ۴ سالگی
سلام دوستان بالاخره یکم وقت کردم بیام اینجا از زایمانم براتون بگم

توی ۳۸ هفته ، دو روز قبل زایمانم رفتم برا معاینه لگن که اونم ماما گفت دهانه رحمت کاملا بسته هس برام قرص گل مغربی گذاشتن گفتن دو روز دیگه باز بیا برا معاینه منم خیلی نگران بودم آخه از هفته ۲۲ به خاطر کوتاهی طول سرویکسم شیاف استفاده میکردم و استراحت نسبی بودم نگران بودم که زایمانم خیلی سخت میشه از هفته ۳۶ هم ورزش میکردم ، با خودم گفتم برم پیاده روی شاید دهانه رحمم باز بشه روز اول با پسرم رفتم یکم پسرم اذیت شد روز دوم تنها رفتم بعد موقع برگشت یه سگ ولگرد بهم حمله کرد و افتاد دنبالم خیلی ترسیدم بعدش دیگه انگار فلج شده بودم یه جورایی لگنم قفل شده بود اصلا یک سانت هم نمیتونستم تکون بخورم یا پامو تکون بدم کل شب بیدار بودم نمیتونستم بخابم بعد ساعت ۳ و نیم شب اینا بود دیدم یه درد پریودی شکممو میگیره و ول می‌کنه منظم هم بود ساعت ۴ گوشی شوهرم زنگ خورد میخواست بره سر کار گفتم حالم خوب نیس یکم بمون همون موقع کیسه آبم پاره شد منم خیلی وحشت زده شده بود یه فامیل دور داریم اینجا بنده خدا توی بارداریم کمک حالم بود رفت اونو با موتور بیاره پیش پسرم منم آماده شدم