سلام دوستان بالاخره یکم وقت کردم بیام اینجا از زایمانم براتون بگم

توی ۳۸ هفته ، دو روز قبل زایمانم رفتم برا معاینه لگن که اونم ماما گفت دهانه رحمت کاملا بسته هس برام قرص گل مغربی گذاشتن گفتن دو روز دیگه باز بیا برا معاینه منم خیلی نگران بودم آخه از هفته ۲۲ به خاطر کوتاهی طول سرویکسم شیاف استفاده میکردم و استراحت نسبی بودم نگران بودم که زایمانم خیلی سخت میشه از هفته ۳۶ هم ورزش میکردم ، با خودم گفتم برم پیاده روی شاید دهانه رحمم باز بشه روز اول با پسرم رفتم یکم پسرم اذیت شد روز دوم تنها رفتم بعد موقع برگشت یه سگ ولگرد بهم حمله کرد و افتاد دنبالم خیلی ترسیدم بعدش دیگه انگار فلج شده بودم یه جورایی لگنم قفل شده بود اصلا یک سانت هم نمیتونستم تکون بخورم یا پامو تکون بدم کل شب بیدار بودم نمیتونستم بخابم بعد ساعت ۳ و نیم شب اینا بود دیدم یه درد پریودی شکممو میگیره و ول می‌کنه منظم هم بود ساعت ۴ گوشی شوهرم زنگ خورد میخواست بره سر کار گفتم حالم خوب نیس یکم بمون همون موقع کیسه آبم پاره شد منم خیلی وحشت زده شده بود یه فامیل دور داریم اینجا بنده خدا توی بارداریم کمک حالم بود رفت اونو با موتور بیاره پیش پسرم منم آماده شدم

۱۰ پاسخ

اونا اومدن شوهرم زنگ زد دوستش اومد ما رو برد بیمارستان منم دردم قابل تحمل بود یکم بیشتر از پریودی بود ماما معاینه کرد گفت پنج سانتی رفتم پرونده تشکیل دادم ساعت ۵ شد رفتم رو تخت سوره انشقاق و ناد علی رو باز کردم از گوشیم و گوش میدادم و میخوندم،درد شکممو هم با نفس عمیق کنترل میکردم چند دقیقه بعدش احساس کردم دردم زیاد شد ماما رو صدا زدم اومد معاینه کرد گف ده سانتی پنج دیقه بعدش گفتم زور داره بهم میاد گف زور بزن هر چقدر گفتم برش بزن بخیه بخورم نمیتونم قبول نکرد یکی از شکمم فشار میداد اون یکی هم بچه رو کشید بیرون ساعت پنج و نیم نشده بود که دخترم به دنیا اومد ،کلا زایمانم نیم ساعت طول کشید که اونم ده دقیقه آخر سخت بود برام و بدون بخیه
در کل آسون بود برام فقط الان درد واژن و کشاله ران و دنبالیچه که توی بارداری داشتم اون اذیتم می‌کنه و خوب نمیشه 😐

خداروشکر راحت بود،ولی میگم کارهای خدا بی حکمت نیست، شاید همون دنبال کردن سگ و ترس و وحشت تون هم باعث شده بود

وای خداروشکر بلاخره یکی زایمانش راحت بود ، برا منم دعا کن خواهر 🥺

مبار باشه عزیزم الان تاپیک رو دیدم منم زایمان دومم بدونه بخیه بود بعدش درد کمر دنبالیچه ورم واژن داشتم رفتم متخصص گفت طبیعیه چون برش نزدن فشار زیاد میاد رو کمر و واژن تا دوماه مشکلی نداره اگه بیشتر از این ادامه داشت برو دکتر سعی کن وسایل سنگین بلند نکنی موقف نشستن حتما تکیه بده ایشالا زودتر خوب بشی

خداروشکر خوش قدم باشه ان شالله عزیزم شما تازه زایمان کردی برام دعا کن مشکلاتم حل بشه مژگان تارک اسمم بیار ممنونم

انشالله قدمش نیک باشه زایمان چندم بودعزیزم اولی چقدر طول کشید

مباااارک باشه عزیزم.کار خدارو نگاه کن اون دنبال کردن سگ هم حکمتی داشته واسه خودش

عزیزم‌قدم نو رسیده مبارک

خداروشکرعزیزم که زایمانت راحت بوده خداخیلی بهت کمک کرده.اون دردام کم میشه نگران نباش

خوب خداروشکر که زایمان راحتی داشتی ایشالا زیر سایه ی پدر و مادرش بزرگ بشه

سوال های مرتبط

مامان آیهان وآیلین مامان آیهان وآیلین ۴ سالگی
مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
سلام مامانها
همسایه پایینیم یه دختر داره که سه سال از پسرم بزرگتره حدودا یک ساله که باهاش رفت آمد دارم بخاطر اینکه بچه هامون بازی کنن باهم یه مدته که پسرم تنها پایین میره یا دخترش تنها میاد با پسرم بازی میکنه . چند وقته اون دختره زورگویی میکنه یا همش با پسرم سر بازی قهر میکنه پسرم چون بازی دوست داره حرفشو گوش میده اکثرا یک ماه پیش پسرمو هل داد صورت پسرم قشنگ چاک خورد علامتش هنوز هست که مامانش عذزخواهی کرد بعد گفت چون پسر من به لحظه اومد روی پاهاش دردش گرفت هلش داد منم گفتم آره چون بچه هستن پیش میاد اشکال نداره تو بازی
بعد دوباره هرروز همو میدین یا پسرم میرفت پایین یا دخترش میومد بالا البته دیگه حواسم قشنگ روشون بود که دوباره حل ندن همو بعد چند روز پیش پسرم رفت خونشون ایندفعه منم رفتم دیدم دختره عصبانی شده بخاطر اینکه چشماشو تو بازی خوب نبست پسرم میخواست پسرمو هل بده بزنه که مامانش سریع اومد جلوشو گرفت
الان من دیگه نمیخوام پسرمو بفرستم دیگه باهاش بازی کنه بنظرتون چی بگم که مامانش ناراحت نشه چون مامانش دوستم شده خیلی مهربونه اما بچه ش خیلی اذیت میکنه