خداروشکر راحت بود،ولی میگم کارهای خدا بی حکمت نیست، شاید همون دنبال کردن سگ و ترس و وحشت تون هم باعث شده بود
اونا اومدن شوهرم زنگ زد دوستش اومد ما رو برد بیمارستان منم دردم قابل تحمل بود یکم بیشتر از پریودی بود ماما معاینه کرد گفت پنج سانتی رفتم پرونده تشکیل دادم ساعت ۵ شد رفتم رو تخت سوره انشقاق و ناد علی رو باز کردم از گوشیم و گوش میدادم و میخوندم،درد شکممو هم با نفس عمیق کنترل میکردم چند دقیقه بعدش احساس کردم دردم زیاد شد ماما رو صدا زدم اومد معاینه کرد گف ده سانتی پنج دیقه بعدش گفتم زور داره بهم میاد گف زور بزن هر چقدر گفتم برش بزن بخیه بخورم نمیتونم قبول نکرد یکی از شکمم فشار میداد اون یکی هم بچه رو کشید بیرون ساعت پنج و نیم نشده بود که دخترم به دنیا اومد ،کلا زایمانم نیم ساعت طول کشید که اونم ده دقیقه آخر سخت بود برام و بدون بخیه
در کل آسون بود برام فقط الان درد واژن و کشاله ران و دنبالیچه که توی بارداری داشتم اون اذیتم میکنه و خوب نمیشه 😐
خداروشکر خوش قدم باشه ان شالله عزیزم شما تازه زایمان کردی برام دعا کن مشکلاتم حل بشه مژگان تارک اسمم بیار ممنونم
انشالله قدمش نیک باشه زایمان چندم بودعزیزم اولی چقدر طول کشید
مباااارک باشه عزیزم.کار خدارو نگاه کن اون دنبال کردن سگ هم حکمتی داشته واسه خودش
عزیزمقدم نو رسیده مبارک
خداروشکرعزیزم که زایمانت راحت بوده خداخیلی بهت کمک کرده.اون دردام کم میشه نگران نباش
خوب خداروشکر که زایمان راحتی داشتی ایشالا زیر سایه ی پدر و مادرش بزرگ بشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.